بسیاری از کمدیهای جذابی که پس از گذشت سالها هنوز در ذهنمان ماندهاند مدیون زوجهای کمدی بامزهای هستند که همراهیشان کنار هم باعث ایجاد موفقیت فیلم شده است؛ زوجهایی که محبوبیت و موفقیت بسیاری از فیلمها و سریالها را رقم زدهاند و همچنان با یادآوری نامشان لبخندی گوشه لبمان نقش میبندد. زوجهای کمدی از طریق دوقطبیسازی شخصیتی، درام را شکل میدهند و از طریق ایجاد تضاد شخصیتی و رفتاری برای خلق موقعیت کمدی، بسترسازی میکنند. در بسیاری از کمدیهایی که همین اواخر شاهدشان هستیم این الگو کاملا مشهود است.
به گزارش فیلمنیوز، با اکران «تگزاس3» به کارگردانی مسعود اطیابی، این روزها شاهد درخشش مجدد زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی روی پرده سینماها هستیم. به این بهانه نگاهی داریم به جذابترین زوجهای کمدی که از دهه هفتاد تا کنون در کمدیهای موفق شاهدشان هنرنماییشان بودهایم.
حمید جبلی و اکبر عبدی | مرد آفتابی
«مرد آفتابی» دومین فیلم کارنامه کارگردانی همایون اسعدیان ، در شرایطی ساخته شد که بازار مهاجرتهای کاری به ژاپن بسیار داغ بود. ماجرا دربارهی دو جوان به نامهای اکبر و حمید بود که تصمیم میگرفتند به ژاپن مهاجرت کنند. آنها قبل از سفر، به اختلاف برمیخوردند و هرکدام جداگانه به ژاپن میرفتند و آنجا هم سر لجبازی مدام در کار هم دخالت میکردند. این لجبازیهای مداوم و تلاشهای جبلی و عبدی برای اینکه دیگری را از میدان به در کنند، موقعیتهای جالبی را میساخت. مسئله از جایی بحرانیتر میشد که پای یک عشق مثلثی به میان میآمد. همه این رفتارها تا جایی ادامه داشت که یکی از آنها آسیب میدید و دیگری تمام تلاشش را میکرد تا به او رسیدگی کند. یکی از سکانسهای مطرح این فیلم پای سفره هفتسین رقم خورد؛ جایی که بعد از مدتها آنها را درحال صلح باهم میدیدیم.
ایرج طهماسب و فاطمه معتمداریا | عینک دودی و دختر شیرینیفروش
ایرج طهماسب و فاطمه معتمدآریا از زمان «کلاه قرمزی و پسرخاله» بارها به عنوان زوج کنار هم قرار گرفتند اما بازی آنها در دو فیلم «عینک دودی» و «دختر شیرینیفروش» به قدری جذاب بود که هنوز از ذهنمان نرفته است. در «عینک دودی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی با زنی بلند پرواز و مردی مطیعقانون و کم اعتمادبنفس روبهرو بودیم که نقطه اشتراکی باهم نداشتند اما کماکان کنار هم زندگی میکردند. سینا شخصیتی مطیع داشت و مدام از مینا توسری میخورد اما نهایتا به جایی میرسید که مقابل همسرش میایستاد و از خودش دفاع میکرد. طهماسب و معتمدآریا خیلی خوب توانسته بودند این تضاد را بسازند و کلکلهایشان باهم جزو نقاط جذاب فیلم بود. در «دختر شیرینیفروش» هردو آنها نقش دختر و پسرهایی سنبالا را داشتند که نمیتوانستند از زیر سلطه خانوادهشان بیرون بیایند و زندگی مستقلی تشکیل دهند. مدام سر سفره عقد میرفتند و عروسیشان بهم میخورد تا اینکه نهایتا عصیان میکردند.
محمدرضا گلزار و امین حیایی | کما
محمدرضا گلزار و امین حیایی، اوایل دهه هشتاد، جزو مهمترین سوپراستارهای سینمای ایران بودند. حضور هرکدامشان کافی بود تا یک فیلم با استقبال روبهرو شود. قرار گرفتن این دو نفر کنار هم در «کما» چنان اشتیاقی در مخاطبان ایجاد کرد که فیلم همان روزهای اول به فروش بالایی رسید. بخش مهمی از جذابیت فیلم به بازی این زوج و ترکیب جذابی که پدید آورده بودند برمیگشت. حیایی در قالب یک پسر پایینشهری به نسبت بیسواد ظاهر شده بود که مثل لاتها حرف میزد و راه میرفت و آداب و معاشرت نمیدانست. گلزار تجربهای در کمدی نداشت اما همان جدیت و شخصیت به نسبت سطح بالایی که داشت در کنار کاراکتر غیراجتماعی حسن با بازی حیایی به شدت به چشم آمد. فیلم «کما»ر سال 1383 موفق شد در کمال ناباوری، یک میلیارد و 300میلیون تومان بفروشد. موفقیت فیلم باعث شد که گلزار و حیایی در «مهمان»، «شیش و بش» و «ساخت ایران» هم همبازی شوند اما هیچوقت نتوانستند در هیچ اثر دیگری آن موفقیت را مجددا تکرار کنند.
رضا عطاران و ویشکا آسایش | ورود آقایان ممنوع
یکی از درخشانترین بازیهای رضا عطاران را سال 1389 در فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان شاهد بودیم. عطاران و آسایش با ویژگیهای بسیار متفاوتی، کنار هم قرار میگرفتند و حتی نگاهها و کوچکترین دیالوگهایشان هم خندهدار بود. محور اصلی فیلم، مدیر مدرسهای سختگیر و بداخلاق و ضدمرد به اسم خانم دارابی بود که به خاطر زایمان معلم شیمی مدرسه مجبور میشد به حضور یک معلم شیمی مرد برای کار کردن با بچههای المپیادی رضایت دهد. رضا عطاران نقش آقای جبلی، همان معلم شیمی را داشت که کاملا حفاظتشده و دور از دید بچهها قدم به مدرسه میگذاشت. مردی بیآزار، دستوپاچلفتی و بیاعتمادبنفس که برای خوشایند خانم دارابی و اینکه بتواند در آن مدرسه به صورت رسمی استخدام شود حاضر بود هر کاری بکند. تلاشهای جبلی برای جلب توجه خانم دارابی و وارونه جلوه داده شدن موضوع توسط بچهها و درک اشتباه خانم دارابی از ابراز محبت جبلی، موقعیت جذاب و عجیبی را در سراسر فیلم به وجود آورده بود.
رضا عطاران و مهناز افشار | نهنگ عنبر
رضا عطاران در فیلم «نهنگ عنبر» با گریم متفاوت مقابل مهناز افشار قرار گرفت و موقعیتهای کمدی نوستالژیک بامزهای را رقم زد. تیپوقیافه و حال و هوای ارژنگ و رویا از آن جهت که شمایی از چهره و لباس و سرگرمیها و موسیقیهای مورد علاقه جوانان دهه شصت را پیش روی مخاطبان میگذاشت با استقبال زیادی روبهرو شد. زیادهخواهیهای رویا و سرخوردگیهای مداوم ارژنگ از مهمترین نکات این فیلم بود. رویا هیچ وقت ارژنگ را به حساب نمیآورد و ارژنگ مدام سرش به سننگ میخورد. در نهنگ عنبر2 با اضافه شدن حسام نواب صفوی و پررنگتر شدن نقش ویشگا آسایش، ماجرا به سمتوسوی دیگری رفت و اما بهرحال نام «نهنگ عنبر» ما را به یاد گریمهای بامزه و بازی متفاوتشان کنار هم میاندازد.
محسن تنابنده و احمد مهرانفر | پایتخت
زوج محسن تنابنده و احمد مهرانفر، کشف سیروس مقدم بود. او در اولین سری سریال »پایتخت» با خلق دوشخصیت نقی و ارسطو و قرار دادن آنها در موقعیتهای بامزه و ایجاد روابط جالبی که میانشان وجود داشت، زمینه مناسبی را برای موفقیت این زوج فراهم کرد. جذابیت این زوج و موفقیت فصل یک باعث شد مقدم با تمرکز روی این زوج، «پایتخت» را تا شش فصل پیش ببرد. حتی در فصل چهارم که سریال به لحاظ ساختار و محتوا مورد انتقاد بود، این زوج بازهم به چشم آمدند و موفقیت آن را رقم زدند. تنابنده و مهرانفر در این مدت به غیر از «پایتخت» در سریال «علیالبدل» سیروس مقدم هم همبازی شدند و در سریال «شاهگوش» و فیلم «ایرانبرگر» هم بازی کنار هم را تجربه کردند. با این حال غیر از «پایتخت» در هیچیک از آثار دیگر زوج کمدی نبودند. حالا با تولید فصل هفتم «پایتخت» مجددا شاهد بازی این زوج کنار هم خواهیم بود.
رضا عطاران و جواد عزتی | هزارپا
جود عزتی و رضا عطاران در فیلم «هزارپا» به کارگردانی ابولحسن داوودی، زوج کمدی جذابی را تشکیل داده بودند و بخش مهمی از بار موفقیت این فیلم به توانایی این دو بازیگر در خلق موقعیتهای کمدی برمیگشت. گرچه جنس بازی جواد عزتی در این فیلم به نسبت کمدیهای قبلیاش بخصوص «اکسیدان» تفاوت چندانی نداشت و از شوخیها و لحن صحبت کردن و میمیک صورتش مشابه قبل بود اما بهخوبی توانسته بود توازن نقشش را با کاراکتر رضا رعایت کند و با همراهی عطاران، موقعیت جذابی به وجود آورد. منصور با بازی جواد عزتی، جوان جیپقاپی بود که رضا را برای عملی شدن نقشهاش برای رسیدن به دختر مدیر آسایشگاه همراهی میکرد. بخشهای کوتاهی از بازی این دو نفر کنار هم هنوز هم در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
بهرام افشاری و هادی کاظمی | فسیل
در فیلم «فسیل» با دو مقطع زمانی دهه پنجاه و شصت مواجهیم. داستان درباره سه دوست به نامهای اسی، سعید و صفا است که عضور گروه موسیقی بلکداگز هستند و به واسطه اجراهای مختلف در کابارههای تهران و برنامههای تلویزیونی، بسیار مورد توجه قرار دارند. اما سرودن ترانههایی انتقادی توسط صفا و اجرای آن به دردسر میافتند و دستگیر میشوند. بخشی از داستان در دهه شصت روایت میشود، زمانی که اسی با بازی بهرام افشاری بعد از ده سال از کما بیرون میآید و با تغییر فضای شهر، پوشش آدمها و رفتار ماموران پلیس مواجه میشود.از همه بدتر اینکه میفهمد دوستش سعید با بازی هادی کاظمی با خواهرش ازدواج کرده است. بعد از این است که رابطه اسی و سعید وارد مرحله جدیدی میشود. اسی نمیتواند سعید را به عنوان داماد خانواده بپذیرد و مدام تلاش میکند مخالفتش را ابراز کند و هر بلایی میتواند سرش درآورد. نکته مهم دیگر اینکه عقاید سعید در ای مدت تغییر کرده و اسی نمیتواند او را در جایگاه فکری جدیدش هم بپذیرد.
پژمان جمشیدی و محسن کیایی | هتل
پژمان جمشیدی و محسن کیایی اولین بار سال 1396 در فیلم کمدی «لونه زنبور» زوج تشکیل دادند. در آن فیلم، بازی این زوج به مهمترین دلیل موفقیتش بدل شد. در فیلم «هتل» اما با اینکه بازی پژمان و محسن کنار هم موقعیتهای جذاب فراوانی رقم میزند اما این زوج، دلیل اصلی موفقیت فیلم نیستند. «هتل» علاوه بر داشتن ایده جذاب، ساختار موفق و فیلمنامهای متشکل از روابط علی و معلولی قابل قبول، به خاطر بازی بازیگرانش بخصوص زوج پژمان و محسن به اثری خوشساخت بدل شده. رئیس و مرئوس درست در جایی که نمیتوانند فکرش را بکنند رودروی هم قرار میگیرند و هردو مجبورند برای حفظ آبروی خود، اشتباهات دیگری را گردن بگیرند. آنها مدام در موقعیتهای عجیبی قرار میگیرند و مجبور به ایجاد تغییراتی در حرکاتشان میشوند. هم پژمان و هم محسن در «هتل» متفاوتتر از همیشه ظاهر شدهاند و بهخوبی یکدیگر را تکمیل میکنند.
پژمان جمشیدی و سام درخشانی | خوب، بد، جلف و تگزاس
دو سال بعد از موفقیت «پژمان»، پیمان قاسمخانی در اولین تجربه کارگردانیاش «خوب، بد، جلف»، روی وجه دیگری از جذابیت زوج جمشیدی و درخشانی تمرکز کرد. اینبار دیگر داستان فیلم ارتباط مستقیمی با سریال «پژمان» و بحث فوتبالیست بودن او نداشت. همین باعث شد مخاطبان شاهد قصهای تازه از این زوج باشد و روابط میان آنها برایشان خستهکننده نشود. ماجرا از این قرار بود که یک کارگردان فیلمهای هنری از سوی تهیهکننده مجبور میشد برای فروش بیشتر فیلم دست روی دو بازیگر تجاری بگذارد و به این ترتیب باید سعی کند هرطور شده آنها را به نقشهایشان نزدیک کند. حماقتهای این دو شخصیت به عامل اصلی جذابیت فیلم بدل شده بود. پژمان و سام در «تگزاس» به کارگردانی مسعود اطیابی هم توانستند زوج جذابی خلق کنند. تا حدی جنس بازیشان تا تغییر دادند اما کماکان بهره هوشی پایین آن دو و قرار گرفتنشان در موقعیتهایی متضاد را شخصیتشان، عامل اصلی موفقیت فیلم بود. در «تگزاس2» موقعیتها باورپذیرتر بودند و از این جهت بلاهت آنها هم شکل دیگری به خود گرفته بود.