فریدون جیرانی از جمله کارگردانهایی است که بیشتر آثارش را براساس فیلمنامههای خودش ساخته است. درواقع مولف بودن این کارگردان باعث شده فیلمهایش رنگوبویی منحصربفرد داشته باشند و امضایش پای آنها به چشم بخورد. با اینحال در کارنامهاش، فیلمها و سریالهایی هم بودهاند که فیلمنامهشان توسط شخص یا اشخاص دیگری نوشته شده یا جیرانی در نگارش آنها با یک نویسنده همکاری کرده است. جیرانی در جدیدترین اثرش تصمیم دارد صرفا روی کارگردانی تمرکز کند و فیلمش را براساس فیلمنامهای از امیر عربی پیش ببرد.
به گزارش فیلمنیوز، چند روزی است خبر بازگشت فریدون جیرانی به عرصه کارگردانی پس از شش سال دوری منتشر شده است. طبق این خبر، جیرانی در تدارک تولید یک درام عاشقانه به نام «نام من مینا» براساس فیلمنامه امیر عربی است. به این بهانه مروری داریم بر فیلمنامهنویسهایی که با جیرانی همکاری کردهاند.
فریدون جیرانی اولین فیلم سینماییاش «صعود» را سال 1366 براساس فیلمنامه علی صمیمیزاده و مسعود میمی کارگردانی کرد. این فیلم شباهت چندانی به آثار بعدی جیرانی نداشت. درباره دو کوهنورد بود که یکیشان در یک صعود آسیب میدید و دیگری برای عملی کردن آرزوی رفیقش بار دیگر درحالی که رفیقش در اتاق عمل بود عازم صعود به قله میشد. این فیلم جزو اثار موفق جیرانی ثبت نشده و خیلی کم از آن صحبت به میان میآورند.
درواقع میتوان گفت که اولین فیلم مهم کارنامه فریدون جیرانی، یازده سال پس از «صعود» ساخته شد. «قرمز» توانست جایگاه فریدون جیرانی را به عنوان کارگردانی صاحب سبک در سینما تثبیت کند. این فیلم به قلم خود جیرانی نوشته شده بود و به لحاظ شخصیتپردازی صحیح کاراکترهایش و همچنین آمیختن یک درام جذاب و پیچیده با مسائل اجتماعی و روانشناسانه با استقبال زیادی روبهرو شد.
بعد از «قرمز»، جیرانی فیلمنامههای درخشان فیلمهای «آبوآتش» و «شام آخر» را هم خودش نوشت. در فیلمنامه این آثار، باز هم مسائل و مشکلات جامعه را با بحرانهای روانی شخصیتها آمیخت و امضای خودش را روی این آثار گذاشت. درواقع میتوان گفت فیلمنامههای مهمترین آثار فریدون جیرانی به قلم خودش نوشته شدهاند و موفقیت این آثار، تمام و کمال به خود او بستگی دارد.
جیرانی سال 1381 تغییر رویه داد و سراغ ساخت یک فیلم کمدی رفت. او فیلمنامه «صورتی» را خودش نوشت و آن را کارگردانی کرد؛ فیلمی که شاید با سه اثر موفق قبلی متفاوت بود اما به عنوان یک کمدی، اثر موفقی به حساب آمد و در زمان خودش بسیار مورد توجه قرار گرفت. این فیلم در جشنواره بیستویکم فیلم فجر و در جشن خانه سینما برای آن نامزد سیمرغ شد.
سال 1384 جیرانی فیلمنامه «سالاد فصل» را نوشت؛ فیلمی که شکیبایی در آن ایفاگر نقش یک جوان عاشقپیشه جنوب شهری به اسم عادل مشرقی شد و همراهیاش با لیلا حاتمی و مهناز افشار موقعیت قابلتوجهی را پدید آورد. «سالاد فصل» فیلم درجه یکی نبود اما شکیبایی برای بازی در این نقش، سیمرغ بهترین بازیگر مکمل را از جشنواره بیستوسوم فجر گرفت.
فیلم بعدی او با نام «پارکوی» هم براساس فیلمنامهای از خودش ساخت. فیلمی که تجربهای تازه در کارنامه این کارگردان محسوب میشد و و یک طبع آزمایی در سینمای وحشت به شمار میرفت.
جیرانی در ادامه برای سهگانه «ستارهها»، باز هم دست به تالیف زد و آن سه فیلم را براساس فیلمنامه خودش پیش برد. با اینکه خیلیها معتقدند سهگانه جیرانی نتوانسته است حق مطلب اثار قبلی او را تکرار کند اما باز هم میتوان ردپای تفکر جیرانی را در این آثار دید.
او پس از این سه گانه سراغ ساخت سریال تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رویا» رفت؛ سریالی که سال 1385 پخش شد و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد. این سریال طبق گفته آرمان زرینکوب، تهیهکننده آن ابتدا قرار بوده اثری چند اپیزودی براساس طرحهایی از شادمهر راستین، نغمه ثمینی، فرهاد علیزاده و … باشد و ابراهیم حاتمیکیا هم هم آن را کارگردانی کند. حاتمیکیا تصمیم میگیرد طرح فرهاد علیزاده را در قالب سریال دربیاورد اما امکان این همکاری فراهم نمیشود تا اینکه پای فریدون جیرانی به میان میآید. آن زمان فیلمنامه در اختیار جیرانی قرار میگیرد اما او تصمیم میگیرد آن را تغییر دهد و اینجاست که پای علیرضا محمودی به میان میآید. او فیلمنامه را از ابتدا مینویسد و جیرانی کارگردانی میکند.
بعد از این بود که جیرانی چند اثر با همکاری فیلمنامهنویسهای مختلف کارگردانی کرد. دو فیلم «قصه پریا» و «من مادر هستم» را براساس فیلمنامههای مشترک رحمان سیفیآزاد و لیلا لاریجانی ساخت. فیلمهایی که آثار موفقی بودند و در زمان خودشان بسیار حاشیهساز شدند. «من مادر هستم» را هنوز هم میتوان یکی از پرحاشیهترین فیلمهای سینمای ایران به حساب آورد. جیرانی در «من مادر هستم» امضای خودش را پای اثر گذاشت و این فیلم شباهت زیادی به آثار موفق کارنامهاش داشت. او بعد از این فیلم پرحاشیه، سال 1392 سراغ ساخت دومین فیلم کمدیاش «خوابزدهها» رفت؛ فیلمی براساس فیلمنامه رحمان سیفیآزاد و لیلا لاریجانی که یک فیلم کمدی ناموفق و ضعیف از آب درآمد و مورد استقبال قرار نگرفت.
در فاصله میان ساخت «من مادر هستم» و «خوابزدهها»، جیرانی دو فیلم تلویزیونی هم کارگردانی کرد. فیلمهای «مسافر بهشت» و «داستان عوضی» که هردو براساس فیلمنامه خود جیرانی ساخته شدند.
جیرانی سال 1394 دومین سریالش «تعبیر وارونه یک رویا» را کارگردانی کرد، سریالی که جزو آثار ناموفق کارنامهاش بود. او فیلمنامه این سریال را با مشارکت مرتضی اصفهانی نوشت. اصفهانی مدتها به عنوان ناظر کیفی در فیلمها و سریالهایی که محتوای امنیتی داشتند حضور داشت و در «تعبیر وارونه یک رویا» برای اولین بار به عنوان نویسنده وارد عمل شد. این نویسنده بعدتر تجربه نگارش فیلمنامه اثاری مثل «امکان مینا»، «روباه» و … را در کارنامهاش به ثبت رساند. این سریال با انتقادهای زیادی همراه شد و هم به لحاظ ساختار و هم محتوا نتوانست انتظارها را برآورده کند.
جیرانی سال 1395مجددا با نگارش فیلمنامه «خفگی» و تولید آن، به نقطه اوج بازگشت. این فیلم بعد از مدتها خیال سینماگران و منتقدان و مخاطبان را از جیرانی راحت کرد. این فیلم هم در داستان و هم اجرا اثر موفقی بود و بازی درخشان الناز شاکردوست و نوید محمدزاده، به نقطه قوتی برای آن تبدیل شد.جیرانی فیلم «آشفتگی» را هم براساس فیلمنامه خودش ساخت؛ فیلمی که شاید نتوانست به جایگاه اثار ویژه این کارگردان برسد اما فیلمی قابل دفاع در کارنامه او به حساب آمد.
جیرانی سال 1397 قدم به شبکه نمایش خانگی گذاشت و سریال «نهنگ آبی» را به عنوان اولین تجربه کار در این عرصه براساس فیلمنامه بهرام توکلی کارگردانی کرد. با اینکه با توجه به سوابق بهرام توکلی میتوانستیم مطمئن باشیم با اثر قابل دفاعی روبهرو خواهیم بود اما «نهنگ آبی» سریال موفقی از آب درنیامد. این سریال با اینکه روی سوژه جذابی پیش رفت و پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یک اثر قدرتمند داشت اما مجموعه شرایط باعث شد جایگاهی به دست نیاورد.
جیرانی حالا شش سال پس از ساخت آخرین اثرش، تصمیم دارد فیلم جدیدش به اسم «نام من مینا»را براساس فیلمنامهای از امیر عربی کارگردانی کند؛ نویسندهای که تجربه نگارش فیلمنامههای «سعادت آباد»، «یک عاشقانه ساده»، «سارا و آیدا»، «ایده اصلی» و … را در کارنامه دارد. باید دید همکاری جیرانی با این نویسنده به ساخت چه اثری منجر خواهد شد.