مهران مدیری این هفته در ابتدای فصل ششم «اسکار» اعلام کرد در پایان این فصل، مسابقه به پایان کار خود میرسد و دیگر ادامه پیدا نمیکند. «اسکار» بعد از برنامه و مسابقه «دورهمی»، تجربه دیگری از برنامهسازی توسط مهران مدیری بود؛ برنامه یا مسابقهای مفرح و پرطرفدار که با وجود امتیازهایی که داشت، آنطور که باید در تبدیل شدن به اثری درخشان و ماندگار در کارنامه این هنرمند محبوب موفق ظاهر نشد.
به گزارش فیلمنیوز، مهران مدیری یکی از محبوبترین چهرههای کمدی در ایران است و به طور طبیعی تمام برنامههایش با استقبال زیادی روبهرو میشوند. «اسکار» هم به همین دلیل توانست به اثری پرمخاطب تبدیل شود و طرفداران زیادی داشته باشد اما با همه این اوصاف، برنامهای خالی از ایراد نبود. صبر کردیم «اسکار» به فصل پایانی برسد تا بتوانیم با نگاهی کلیتر با ابعاد مختلف آن روبهرو شویم و از نقاط قوت و ضعف آن بنویسیم. به بهانه پایان این مسابقه بعد از فصل ششم، این قسمت آگراندیسمان را به آنالیز فعالیت مدیری در این مسابقه اختصاص دادهایم.
بررسی اجرا | شکی نیست که مهران مدیری به عنوان یکی از قدیمترین، باتجربهترین و موفقترین چهره کمدی تلویزیون ایران، همواره برای مخاطبان جذاب است. مدیری برندی است که حضورش میتواند مخاطبان فراوانی را پای یک برنامه جمع کند و شیرینی صحبتهایش حتی در حال روحی نامناسب هم لبخندی روی لبهایمان میآورد. پس طبیعی است که حرفی روی شیوه اجرای مدیری نداشته باشیم و صراحتا تاکید کنیم که بخش بسیار مهم جذابیت «اسکار»، اجرای خود مهران مدیری است؛ چه به لحاظ محبوبیت این چهره و چه به لحاظ تمهیداتی که برای بامزهتر شدن یک برنامه در نظر میگیرد و بهخوبی آن را پیش میبرد. مدیری حتی با سکوتها و نگاهها و پاسخهای بسیار کوتاهی که در موقعیتهای مختلف به زبان میآورد و همچنین شیوه برقراری دیالوگ باا شرکتکنندهها میتواند برنامه را جذاب کند که این مستقیما به ویژگیخای خاص او برمیگردد.
شیوه داوری | یکی از بحثبرانگیزترین و برابهامترین مسئلهای که در «اسکار» وجود دارد، چگونگی داوری میان شرکتکنندههاست. مدیری از همان قسمت اول اعلام میکند خبری از تیم داوری نیست و حتی مخاطبان هم در انتخاب بهترین شرکتکننده دخیل نیستند. همهچیز صرفا براساس امتیازی است که خودش برای شرکتکنندهها در نظر میگیرد. ولی با اینحال مشکل اصلی اینجاست که امتیازهای مدیری از هیچ چارچوب مشخصی تبعیت نمیکنند. به این معنا که معیاری تعریف شده وجود ندارد که مخاطبان و شرکتکنندگان متوجه شوند مدیری برچه اساسی این داوری را انجام میدهد و مثلا برای یک نفر از ده امتیاز، 4 در نظر میگیرد و برای دیگری 6 یا 7. نکته مهمتر اینکه مدیری حتی این حق را به کسی نمیدهد که سوالی درباره امتیازها بپرسد یا دلیل کمتر شدن امتیازش را نسبت به دیگری بداند. چون حتی در صورت مطرح شدن این پرسش، پاسخی جز «دلم میخواهد» به او نمیدهد. درست است که «اسکار» به طور کلی برنامهای مفرح است و برد و باخت تاثیر چندانی در آن ندارد، اما بهرحال مخاطبانی که مدام درحال تماشای مسابقههای مختلف ایرانی و خارجی هستند، به شیوه ارزشگذاری در مسابقهها هم بها میدهند و این بینظمی اذیتشان میکند.
شیوه کارگردانی | «اسکار» مسابقهای جدید است با ویژگیهای خاص خودش که به طور کلی میتوان آن را اثری بامزه و سرگرمکننده به حساب آورد. اما آیا از تمام پتانسیلهای آن استفاده شده؟ ما مسابقات زیادی دیدهایم که از همان نقطه شروع و در سکانس افتتاحیه چنان قدرتنمایی و جلبتوجه میکنند که مخاطبان مطمئن میشوند برنامهای که چنین آغازی داشته باشد حتما در ادامه جذابتر هم خواهد شد. جای دوری نرویم. کافی است یک بار دیگر نحوه ورود شرکتکنندهها به مسابقه «مافیا» یا «جوکر» و … را مرور کنیم تا دستمان بیاید یک کارگردان میتواند از چه شیوههای خلاقانهای برای شروع یک اثر استفاده کند؛ اتفاقی که در «اسکار» عملا از آن خبری نیست. مهمانها بدون هیچ تمهید خاصی پشتسرهم وارد استودیو میشوند و مینشینند. مدیری بلافاصله تبلتش را در میآورد و هربار با ابراز بیاطلاعی راجع به برخی موارد، روی نکاتی تیک میزند و بعد از ویدئووال متحرکی که وارد صحنه میشود تعریف میکند و هربار همه چیز به همین شکل پیش میرود. نکته مهم اینجاست که مدیری در تمام مدت تاکید دارد روی کنداکتور مسلط است و باید همهچیز را سروقت و درست و دقیق پیش ببرد اما درباره امتیازدهی کوچکترین قانونی در نظر نگرفته است. مسئله بعدی چینش آیتمهای استودیو و ویلاست. درست است که بعضی مسابقهها به دلیل نیاز به ابزارهای ویژه لازم است در ویلا اجرا شوند اما خیلی از آنها را میتوان به راحتی داخل استودیو و در حضور خود مدیری ضبط کرد و جذابیتش را بالاتر برد. با این حال مدیری ترجیح داده آنها را هم داخل ویلا ضبط کنند؛ آنهم بخشهایی که بدون حضور مدیری جذابیتی هم ندارند. درواقع میتوان گفت «اسکار» با یک اتاق فکر دقیق و خوشفکر، با ایدههایی خلاقانه وارد میدان شده اما در بسیاری از موارد، در سطح ایده باقی مانده و فراتر نرفته است.
حضور کمک مجری | نیما شعباننژاد را از زمان مسابقه «خندوانه» میشناسیم؛ او با کاراکترهای نیما و بایرام و … در موقعیتهای مختلف با رامبد جوان همراهی میکرد و حضورش به قدری جذاب بود که خیلی زود توانست در دل مخاطبان جا بگیرد. درواقع همراهی شعباننژاد با با رامبد، عامل اصلی شهرتش شد. به طور طبیعی حضورش در «اسکار» هم میتوانست به همان نسبت جذاب باشد و موقعیتهای بامزهای را رقم بزند اما مدیری از پتانسیل حضور این بازیگر توانمند هم در کنار خودش استفاده نکرده است. نیما هربار فقط در کنار مدیری مینشیند و گهگاه تیکههای بامزه میاندازد و از روی برگه سوالها میخواند یا نهایتا چند کلکل کوتاه با مدیری و شرکتکنندگان دارد اما ما که پیشتر این بازیگر را در خندوانه دیده بودیم و بازی موفقش را در سریال «هیولا» به خاطر داریم خوب میدانیم که نیما میتوانست خیلی بیشتر از اینها به چشم بیاید و به یکی از برگبرندههای اصلی برنامه تبدیل شود.
بهرحال «اسکار» به فصل پایانی خود رسید و تجربه دیگری در کارنامه مدیری به جا گذاشت؛ تجربهای که با وجود حال خوشی که در ما ایجاد کرد، شاید نتوانیم آن را اثری موفق در میان آثار مدیری قرار دهیم و تا همیشه در ذهنمان نگه داریم.