سوسن سیرجانی | این روزها آخرین ساخته مسعود کیمیایی «خائن کشی» در سینماها به اکران رسیده. فیلمی که داستان آن در دل اتفاقات کودتای 28 مرداد روایت میشود. کیمیایی هیچگاه از مسایل سیاسی کشور فاصله نداشته و از همان سالهای ابتدایی در آثارش یا به شکل پررنگ و یا در حد طعنه و کنایه به وقایع سیاسی کشور پرداخته.
تاریخ معاصر ایران پر است از اتفاقات سیاسی که از دل همه آنها میشود هزاران قصه دراماتیکی روایت کرد. برخی کارگردانها مانند مسعود کیمیایی در طول سالها فعالیتشان، نتوانستند هیچگاه نسبت به این مسایل سیاسی بیتفاوت باشند. کیمیایی از همان سالهای دهه 50 و زمانی که «گوزنها» را ساخت، نگاه سیاسیاش را تا به امروز حفظ کرده. البته در همان دوران هم با ممیزی، دستگیری و مسایل دیگر روبهرو شد. این پرداخت سیاسی و پذیرش این باور که تاریخ تکرار میشود در اکثر فیلمهای شاخص کیمیایی قابل بازبینی است.
واقعه سیاهکل | گوزنها | 1353
تازه سه سال از واقعه سیاهکل و کشتار فداییان خلق میگذشت. در آن دوران حکومت پهلوی چندان دلخوشی از مبارزان و نقل مبارزه نداشت. مسعود کیمیایی ابتدا نام «تیرباران» را برای فیلمش انتخاب کرده بود. اما با این اسم موافقت نشد. در داستان هم شخصیتی مبارز و فراری وجود داشت به نام قدرت که در پایان توسط ساواک کشته میشد. با وجود اینکه پایان فیلم برای اکران تغییر پیدا کرد. اما پیام «گوزنها» به مخاطب منتقل شد. از طرفی اداعایی وجود دارد برمبنای اینکه حتی کیمیایی نام «گوزنها» را هم از گوزنی مشهور که در زندان توسط فداییان کشیده شده، برداشت کرده. اما خودش این موضوع را تایید نکرده.
انقلاب | خط قرمز |1360
مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب، مسعود کیمیایی متاثر از روزهای منتهی به انقلاب فیلم «خط قرمز» را ساخت. فیلم درباره زندگی خصوصی یک مامور ساواک است که همسرش از شغل او خبر ندارد. اقای امانی مامور ساواک حتی به برادر همسرش هم رحم نکرده و او را قربانی میکند. فیلم حال و هوای مبارزان سیاسی انقلاب و بیرحمی ساواک را نشان میداد. اما به دلیل بیحجابی بازیگران زن 40 سال در توقیف ماند.
شکلگیری صهونیسم | سرب | 1367
در اواخر دهه 1940 میلادی که مصادف با اواخر دهه 1320 شمسی بود، پس از پایان جنگ جهانی دوم، اسراییلیها در سرزمین موعود، اسراییل نوین را شکل دادند و این واقعه پایهگذار صهونیسم در جهان بود. اما بسیاری از یهودیان جهان حسابشان از صهونیسم جدا بود. مسعود کیمیایی در اواسط دهه 60 با نگاهی به این واقعه فیلم «سرب» را ساخت. فیلمی درباره انتقال یهودیان از ایران به سرزمین موعود. «سرب» با به تصور کشیدن سالهای دهه 30 و تفاوت یهودی و صهونیست، اثری قابل تامل و قابل ارجاع از کیمیایی به جا گذاشت.
وقایع کوی دانشگاه | اعتراض| 1378
سال 1378 یکی از سالهای پرحادثه برای دانشجوهای ایرانی بود. وقایع کوی دانشگاه و دستگیری و اخراج بخش بزرگی از دانشجوها و فعالان سیاسی، ایران را تبدیل را به یک آتشفشان کرده بود. کیمیایی در همان سال، «اعتراض» را ساخت. فیلمی که درونمایهاش ناموسپرستی بود. اما روایت درباره دانشجویانی بود که پس از واقعه کوی دانشگاه در زندگی شخصی چقدر متحمل فشار و مشکلات شدهاند. پسری را میبینیم که باید از عشقش بگذرد. دانشجویی را میبینیم که به دلیل خوردن باتوم به سرش مدام میخندد و اینها همه بازخوردهای یک جامعه جوان به موج هولناکی است که بر سر آنها آمده.
دوران نخستوزیری دکتر مصدق | خائن کشی | 1400
مسعود کیمیایی بارها در مصاحبهها و صحبتهای مختلفش درباره میهنپرستی حرف زده. اگر پیگیر احوال او باشید، عکس بزرگ دکتر مصدق را در اتاق کار او در عکسهایی که از خانهاش منتشر شده، دیدهاید. نیمقرن بعد از شروع فیلمسازی بالاخره کیمیایی در سال 1400 تصمیم گرفت سراغ داستانی از دوران نخستوزیری مصدق برود. دورانی پر تلاطم در تاریخ معاصر ایران که در نهایت به کودتای 28 مرداد ختم شد. داستان «خائن کشی» در سال 1330 رخ میدهد. زمانی که دولیت مصدق برای جبران مشکل کالی خزانه دولت، اوراق قرضه میفروشد. یک گروه سارق که در آنها سارق مشهوری به نام مهدی (که در نقدهای مختلف او را مهدی بلیغ میدانند) حضور دارد، برای کمک به خرید اوراق قرضه، به سرقت از بانک دست میزنند. سرقت موفق است اما در ادامه مشکلاتی برای این گروه سارق به وجود میآید و از طرفی دولت مصدق هم در نهایت منحل میشود. البته داستان در نهایت به تخیل کیمیایی گره خورده است چون در واقعیت ارتباطی میان یک دزد و دولت مصدق وجود نداشت، اما این کارگردان در آخرین ساختهاش با فضاسازی و تصویرسازیهای قابل توجه به دل برههای از تاریخ رفته که به آن بسیار علاقمند است.