پرونده سریال «سوران» ساخته سروش محمد زاده پنج شنبه و با پخش آخرین قسمت در شبکه یک بسته شد. این سریال بر اساس زندگی واقعی سعید سردشتی ساخته شد که بیش از شش سال در زندان های کومله و دموکرات اسیر بود اما در نهایت نجات یافت. آن چه سریال را تبدیل به اثری قابل تامل کرد، درآمیختن خیال و واقعیت است و به همین خاطر مخاطبان وجهی تازه از آن چه بر کردستان در دهه پنجاه و شصت گذشت را به تماشا نشستند.
به گزارش فیلمنیوز، غالب روایت های تلویزیونی درباره گروه های مختلف سیاسی که در کردستان فعالیت داشتند، به شکل شفاهی و در قالب برنامه های تاریخ محور بوده است. «سوران» اما برای ماجرا را به شکل نمایشی و البته کامل تر از دیگر فیلم و سریال های ساخته شده، به تصویر کشید.
سازندگان سریال از عشق سوران (مهدی نصرتی) و شیلان (آسو پاشاپور) بهره بردند و حوادث واقعی پیرامونی را دراماتیزه کردند. این اتفاقات چون ریشه در واقعیت دارند، برای مخاطب قابل تامل هستند. خاصه آن که «سوران» برغم محدودیت ها تلاش کرد تصویری واقعی از احزاب نشان دهد و تا پایان به این اصل پایبند ماند. از این روست که می توان سریال را تلنگری برای علاقمندان دانست تا به تحقیق و مطالعه بیشتر درباره سرنوشت کردستان در تاریخ معاصر بپردازند.
علاوه بر نکات فرامتن، «سوران» به عنوان یک اثر نمایشی، توانایی همراه کردن مخاطب را داشت. چون همه قصه اش جذاب بود و هم بازیگران در نقش های مختلف عملکردی قابل دفاع داشتند. به عنوان نمونه می توان به فصل درگیر شدن سوران با کومله و ماجرای نجات او در قسمت های پایانی اشاره کرد که به اندازه کافی هیجان داشت.
از آن سو مهدی نصرتی در نقش سوران آینده خود در بازیگری را تثبیت کرد. او همه حالات شخصیت؛ از غم، شادی، اظطراب و … را باورپذیر نشان داد و به همین خاطر سیر تحول کاراکتر باورپذیر بود. آسو پاشاپور در نقش شیلان هم گامی بلند برداشت و بزودی می توان او را در نقش های متنوع دیگر دید. سکانس پایانی سریال که این زن و شوهر درباره آزادی ایران از چنگ صدام، پس از آزادی کردستان از دست احزاب صحبت می کنند؛ را می توان تصویری نمادین از عشقی فرازمینی تفسیر کرد. آن ها بواسطه هدایت درست کارگردان این مفهوم را بدون شعار منتقل کردند و همین تک سکانس عصاره سریال است. یعنی جان فشانی برای وطن فارغ از هر موضوعی دیگر!
سریال سوران اقتباسی بود از کتاب «عصرهای کریسکان» به قلم کیانوش گلزار راغب که عباس ریاحی فیلمنامه آن را به نگارش درآورد و در نهایت جلوی دوربین سروش محمدزاده رفت. این سریال را مجتبی فرآورده در مرکز سریال سوره تهیه و تولید کرد.
سلام ببخشید اولا خداوند بیامرزد شهید امیر شهیدزاده را و خداوند لعنت کند کومله و دموکرات و هر حزب و گروهک جنایت کار و تجزیه طلب را.
غیلم بسیار چرت و کسل کننده ای بود حتی ادم حوصله نگاه کردن ۲۰ دقیقه اش را هم نداشت.