یکی از درخشانترین فیلمهای داریوش مهرجویی که بارها و بارها دیدهایم و هیچوقت برایمان قدیمی نمیشود، «مهمان مامان» است. گلاب آدینه از این فیلم به عنوان یک خاطره جذاب که هربار با شوق تماشایش میکند صحبت به میان آورده است و خاطرات جالبی از همکاری با این هنرمند فقید گفته و عنوان کرده که در ابتدا پیشنهاد مهرجویی را برای بازی در نقش «مش مریم» نپذیرفته و به او جواب منفی داده است.
به گزارش فیلمنیوز، گلاب آدینه بازیگر نقش مامان در فیلم «مهمان مامان» داریوش مهرجویی در مصاحبه با روزنامه شرق درباره اولین مواجهه با داریوش مهرجویی، شروع همکاریشان و حالوهوایی که موقع ساخت این فیلم داشتهاند صحبت کرده است.
آدینه خاطره بامزهای از اولین دیدارش با داریوش مهرجویی تعریف کرده: «اولین برخورد من با آقای مهرجویی در دستشویی سالن جشنواره فجر بود. رفته بودم دستم را بشویم، آقای مهرجویی هم آمدند و دستشان را شستند. از آینه گفتم سلام آقای مهرجویی. گفتند سلام خانم آدینه، حال شما چطوره؟ (با لحن و حرکات خودشان) گفتم وای، چه ملاقات خوبی و رفتیم بیرون. این اولین برخورد بود. بعدش هم که از طریق آقای شریفینیا برای «مهمان مامان» با آقای مهرجویی ملاقات کردیم. آن هم ملاقات خیلی دلنشینی بود.»
آدینه درباره نقشی که مهرجویی به او پیشنهاد داده، گفته: «در دفتر خیابان بهشتی برای نقش مشمریم با من صحبت کردند و گفتند اینطوری و آنطوری است. همه را توضیح دادند. گفتم آقای مهرجویی اصلا هرکسی آرزو دارد فقط از جلوی دوربین شما رد شود. ولی چون این نقش شباهتهایی هرچند دور با نقش من در «روسری آبی» دارد، نمیخواهم در آن مسیر بیفتم. گفتم چرا خود مامان نباشم؟ اگر فکر میکنید به مامان میخورم… . گفت نه، آن نقش مشمریم خیلی خوب است. گفتم البته که خوب است. آقای شریفینیا هم گفت اشتباه میکنید. گفتم میدانم.»
او تعریف کرده که بعد از چند روز بالاخره برای نقش مامان به او پیشنهاد دادهاند: «چندروز بعد آقای شریفینیا زنگ زدند که بیایید. گفتم چه شد بالاخره؟ نقش مامان؟ گفتند بله.»
آدینه از اولین جلسه شروع به کار پروژه «مهمان مامان» و چگونگی کار با مهرجویی توضیح داده: «اولین روزی که همه گروه جمع شدیم و نشستیم، بعد از سلام و علیک، قرار شد آقای مهرجویی یک دور فیلم نامه را بخوانند. البته این عادت من است که دوست دارم فیلمنامه را با صدای کارگردان بشنوم. خیلی خوشحال شدم، چون همهاش فکر میکردم حالا به آقای مهرجویی چهطور بگویم که شما یک بار فیلمنامه را بخوانید تا من گوش کنم؟ مدام فکر میکردم،… چون همهچیز را همان اول از کارگردان میگیرم. حتی اگر کارگردان، بازیگر خوبی نباشد که معمولا هم کارگردانها، بازیگران خوبی نیستند. چون به هر حال تکنیک متفاوتی دارند. خلاصه وقتی این را شنیدم، بال درآوردم. خیلی برایم جالب بود و همینطور ذوق در دلم میپیچید. برای اینکه آقای مهرجویی هر نقشی را با صدای همان نقش میخواندند. مثلا دیالوگ مشمریم را مدل مشمریم میگفت، مامان را عین خود مامان میخواند و… این تمرینها برای هر سکانسی بود که میخواستیم بگیریم. قبلش باز همه را جمع میکردند، یک دور آن سکانس را میخواندند. این برای من که خیلی به کارگردان وابسته هستم، فرصتی طلایی بود.»
درباره اخلاق مهرجویی هنگام کار هم گفته: «درباره خوش اخلاق یا بداخلاق بودن ایشان باید بگویم به چیزهایی حساسیت داشتند که اگر اجرا نمیشد، ناگهان داد میزدند. اگر هم چیزی مطابق میلشان بود، خیلی خوشحال و خندان میشدند. همینطور این حالت تا آخر فیلمبرداری ادامه داشت. اگر به چیزهایی حساسیت داشتند، میگفتند: ای بابا چرا اینطوری میکنید؟ این کارها چیه؟ چرا اینطوری میگویید؟ به چیزهایی هم که موافق میلشان بود، میگفتتند آآآ خیلی خوب بود، آآآ مرسی آره، همین خوبه.»
درباره مواجهه با خبر قتل داریوش مهرجویی هم گفته: «به هیچوجه فکرش را نمیکردم. برای همین است که همه را دیوانه و شوکه کرد. فکر کنید زندگی هشتاد و چند ساله، آخرش به چنین فاجعهای ختم شود. این چیزی نیست جز حیرت، سبوعیت، جز خشونت، از جانب هرکسی که میخواهد باشد، باشد. آیا قرار است با این قتل، زهر چشمی گرفته شود از کسانی؟ نمیدانم. آیا به این دلیل است که چرا به من تهمت زدید؟ در این حد اســت؟ نمیدانم. همچنان بهت و حیرت وجود دارد، سرد هم نمیشود.»