سما بابایی | علیرضا طالب فیلمنامهنویسِ حالا شصت ساله از آنهایی است که از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیرون آمده است؛ همان کانونی که محملِ بسیاری از نویسندگان، کارگردانان و آهنگسازانی است که حالا همهگی گرچه روزهای میانسالی عمرِ خویش را طی میکنند؛ اما تاثیراتی که بر هنرِ ایران گذاشتهاند؛ انکارناپذیر است. او خالق فیلمنامه بهترین سریالهای سی سال اخیر است از «درپناه تو» و «صاحبدلان» تا «رقص پرواز» و «سرزمین مادری».
به گزارش فیلمنیوز ، «علیرضا طالبزاده» فقط بیست سال سن داشت که دستیار «کیانوش عیاری» در «آن سوی آتش» شد. او در ادامه پا به عرصه فیلمنامهنویسی گذاشت ، او در طول دوران فعالیتش به عنوان فیلمنامهنویس اگرچه پُرکار نبود ؛ اما آثارش جملهگی از اهمیتِ بسیار برخوردار است و با آنکه سالها از پخشِ تعدادی از آنان میگذرد، همچنان میتوانند جزو موفقترین آثارِ تلویزیونِ ایران قلمداد شوند؛ این روزها به بهانهی پخش سریال «سرزمین مادری» (با نام اولیهی سرزمینِ کهن) به کارگردانی کمال تبریزی از تلوبیون، نگاهی کوتاه به کارنامهی او در تلویزیون داشتهایم با این توضیح که آثارِ سینماییاش (مدرسه پیرمردها، عشق طاهر، ندارها و استرداد) مورد بررسی قرار نگرفته است.
در بررسی کارنامهی نویسندگی طالبزاده، ذکر این نکته ضروری است که او استاد ایجاد موقعیتهای پیچیدهی دراماتیک در قالبِ محدود تلویزیون بوده و ضمن پرهیز از جنبههای کلیشهای و مثبت و منفیهای حاکم بر تلویزیون، بحث مسوولیت فردی انسان را در نوشتههایش بیان میکند.
در پناه تو | کارگردان : حمید لبخنده | 1374
«در پناه تو» را میتوان به نوعی پرچمدارِ نگاهی تازه در تلویزیونی دانست که تا پیش از آن هرنوع ارتباطِ پیش از ازدواج، تابویی ناشکستنی بود؛ اما نویسنده و کارگردان، دراین سریال با کلیشهزدایی از عشقِ زمینی رونمایی کردند و رابطهی عاطفی میانِ انسانها را به تصویر کشیدند.
طالبزاده در این سریال، داستانِ زندگی چند دانشجوی رشتهی تئاتر را بیان کرد و زندگی این دانشجویان به نوعی با آنچه در آن تحصیل میکردند، نسبت داشت. آنان در تمام طول سریال، تلاش داشتند تا به احساساتشان نقاب زده و نقشِ دیگری را بازی کنند.
این سریال با مشکلاتِ بسیار در پخش و سانسورهای گسترده مواجه شد. نقل است که پس از تغییر مدیریت در شبکه دو به گروهِ سازندهی سریال توصیه میشود، مدیرانِ جدید نمیخواهند هیچ حاشیهای برایشان ایجاد شود و از همین روی 400 صفحه از فیلمنامه حذف شد و یکی از شاخههای اصلی داستان اصلا به تصویر درنیامد. یکی از مهمترین بخشهایی که در این سریال حذف شد، مربوط به زندگی «پارسا پیروزفر» بود که آنزمان چهرهای جوان و ناشناخته بود.
او در نسخهی اولِ سریال، حضور پررنگی داشت. طالبزاده در این فیلمنامه، پدر او را مرد ثروتمندی تصویر کرده بود که با منشیاش به طور مخفیانه ازدواج کرده و زمانی که همسرش (هما روستا) از این ماجرا مطلع میشود، دچار روانپریشی میشود. پارسا هم از عشاق مریم است و بعد از طلاق او از رامین تصمیم میگیرد با او ازدواج کند، ولی پدر مانع او می شود و این مسئله منجر به درگیری بین آنها می شود؛ اما وقتی گروه با بحران محتوایی و سانسور مواجه میشوند تصمیم میگیرند این بخش از داستان را که همزمان با داستانِ عاشقانهی مریم (لعیا زنگنه) و محمد (حسن جوهرچی) رخ میداده، حذف کنند.
این اما تنها حاشیهی سریال نبوده است؛ حذفیات مدیران تلویزیون به بیش از 20 شخصیت سریال رسید؛ در قسمت آخر نیز مدیران تلویزیون یک سوال مطرح میکنند: «مگر می شود یک پسر مومن با دختری ازدواج کند و آن دختر نازا بماند؟» و هرچه کارگردان توضیح میدهد اساس قصه روی سترون بودن زن و نازایی او بنا شده، مدیران تلویزیون زیر بار نمیروند و حتی راه حلی مثل ازدواج دوم را پیشنهاد میدهند. در آخر حمید لبخنده متنی را با صدای حزنانگیز می خواند و روی قسمت آخر میگذارد. بعد هم از تهران میرود تا کسی او را پیدا نکند.
دوران سرکشی | کارگردان : کمال تبریزی | 1380
«دوران سرکشی» همچنان جزو آثار شاخصِ تلویزیون محسوب میشود و نشانِ دیگری بر جسارتِ طالبزاده. داستانِ این سریال دربارهی دکتری (لادن مستوفی) است که رئیس پناهگاه دختران و زنان بیسرپرست است. او درگیر ماجرای دختر نوجوان مجهولالهویهای (روناک با بازی عاطفه نوری) میشود که دچار بیماری چند شخصیتی است.
این سریال اگرچه کارگردانی موفقی داشت و بازیهایی بی نقص، اما مهمترین وجه آن فیلمنامهی بینقصاش است. طالبزاده در این سریال، با شخصیتِ «روناک» این امکان را برای مخاطب فراهم آورد تا همراهِ او با افراد و مکانهایی از دنیایی که چندان با آن مانوس نیست، آشنا شود.
روناک دختری از خانواده ای نسبتا فقیر است که به دلیل از هم گسیختگی خانواده به خاطر عدم حضور جدی پدر به خانهی عموی خود میرود و آنجا با بحرانهای تازهای روبهرو میشود. او به دنبالِ رهایی از این وضعیت است و آنگاه که قدرت مقابله با بحران را نمییابد، دست به فرار میزند. در اینحا «طالبزاده» قصهای تو در تو را روایت میکند تا بتواند چند وجهی بودن شخصیت روناک و بیماری او را به خوبی نمایش دهد. فیلمنامهنویس داستانِ خود را چنان روایت کرده که شخصیتِ اصلی مُدام دچار مخاطرات متعدد و جدی میشود و نویسنده برای بیانِ توضیحاتی از زندگی او، ناگزیر فلاشبکهایی را بیان میکند و از این طریق داستانی تودرتو با موقعیتهای جدید و شخصیتهای جدید بیان میکند.
دوران سرکشی، داستانی بسیط دارد و افراد و مکانهای متعددی وارد داستان شده و از آن خارج میشوند و همین به غافلگیریهای متعددِ مخاطب میانجامد. «طالبزاده» در این سریال هنرِ دیالوگنویسی خود را نیز به معرضِ نمایش گذاشته است و بخش مهمی از اطلاعات و همچنین بیانِ شخصیتها در قالبِ گفتوگوها مشخص میشود.
رقص پرواز | کارگردان : احمد مرادپور | 1384
«رقص پرواز» به تهیه کنندگی محمدرضا تختکشیان و کارگردانی احمد مرادپور یکی دیگر از کارهای شاخصِ طالبزاده به شمار میرود. این سریال گرچه آنزمان که برای اولین بار از تلویزیون پخش شد، چندان دیده نشد؛ اما بعدتر ارزشهای آن شناخته شد و در این سالها بارها از شبکههای متعدد روی آنتن رفته است.
بازیها و کارگردانی در این اثر دقیق و حسابشده است؛ اما برجستهترین ویژگی اثر، متنِ دقیق طالبزاده است. او با قلمِ خود توانسته روایتگرِ داستان زندگی پزشکی حاذقی به نام دکتر یاوری (مهدی هاشمی) باشد که در زمان جنگ از آمریکا به ایران بازگشته و برای انجام یک عمل جراحی مجبور میشود به اهواز سفر کند. یکی از بهترین سکانسهای تلویزیون در قابِ پایانی این سریال رقم خورد که مخاطب شاهد رقص غرورانگیز تابوتهای شهدا در آسمان ایران است.
صاحبدلان | کارگردان : محمد حسین لطیفی | 1385
«صاحبدلان»، داستان زندگی پیرمردی صحاف به نام سید خلیل صحافزاده است که به همراه همسر دومش اکرم پسرش و نوهاش دینا در خانه ای قدیمی که متصل به کارگاهش است زندگی می کند. او برادری به نام جلیل دارد که برخلاف خلیل به اعتقادات مذهبی پایبند نیست و با فعالیت های تجاری نامشروع ، ثروت فراوانی به هم زده است. در این میان ، فرد ناشناسی به سیدخلیل مراجعه می کند و قرآنی قدیمی را برای صحافی و ترمیم به او می سپارد. ورود این قرآن به زندگی خلیل او را با چالش های روحی و اعتقادی مواجه می کند و از سوی دیگر ماجراهایی را شکل میدهد که با مفاهیم قرآنی در ارتباط است. دینا نوه او نیز با این وضعیت جدید درگیر میشود و ماجراهای فراوانی شکل میگیرد.
طالبزاده در این سریال، مرزبندی مشخصی میانِ زشت و زیبا و خیر و شر دارد و تضادهایی را به وجود میآورد که جانمایهی بسیاری از هدفها میشود. از آنجا که داستان با ورود یک قرآن شکل میگیرد، طالبزاده در جایجای فیلمنامهی خود از داستانهای قرآنی بهره برده است: قصهی هارون و موسی، قصه ی یوسف و یعقوب، قصهی هابیل و قابیل و قدرت فرعون و گنج قارون.
در این میان نویسندهی اثر تلاش کرده تا ضمنِ احترام به مخاطب، کششهای لازم در اثرش را ایجاد کند و از همین روی ساختار کلامی بدون پیچیدگی و البته عاری از شعارزدگی کار خود را پیش میبرد. بعدتر محمدحسین لطیفی (کارگردان) دربارهی این اثر گفت: «وقتی فیلمنامهی طالب زاده را خواندم، همان چیزی را که به من منتقل شد ساختم. حال این تزریق حس ممکن است در فرد دیگری که فیلمنامه را میخواند، متفاوت باشد. البته من در نگارش مراودهای با طالب زاده نداشتم. او می نوشت و من میخواندم. وقتی من در فیلمنامه او به قسمتهای قرآن می رسیدم، بلافاصله متوجه میشدم و آن هم به دلیل تجربهای بود که از 18 سالگی داشتم و با قرآن مانوس بودم، به همین دلیل با این فضا آشنا بودم و آن را درک میکردم و نیازی نبود که او منظورش را به من منتقل کند.»
سرزمین مادری | کارگردان : کمال تبریزی | 1392
در این سریال که حالا چند قسمتی از آن از تلوبیون پخش شده، «علیرضا طالبزاده» تاریخ معاصر ایران در حد فاصل سال1320تا 1357بررسی میکند. سرزمینِمادری برای آنکه سرانجام پخش شود،، روزگاری عجیب و غریب را طی کرد. تبریزی در سال 86 پیش تولید خود را آغاز کرد و در سوم بهمن 92 این سریال روی آنتن شبکه سه رفت؛ اما فقط چهار قسمت از سریال پخش شد که موجی از اعتراضات بختیاریها را در پی داشت و باعث تعطیل شدن سریال و عذر خواهی صدا و سیما و عوامل سریال شد.
در این میان مسئولانِ صدا و سیما مباحثی چون بازنگری در پوشش بازیگران زن و همچنین نارضایتی از کم رنگ بودن نقش جریانات اسلامی در پیروزی انقلاب 1357 را مطرح کردند و برخی صحنهها دوباره فیلمبرداری شد. پس از فیلمبرداری مجدد ، تیزر این سریال از شبکه سه سیما پخش و قرار بود از مهر 1396 پخش شود؛ اما باز هم این اتفاق رخ نداد تا سرانجام این روزها از تلویزیون اینترنتی ایران پخش میشود.
«طالبزاده» در این سریال به بررسی تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران از سال 1321 تا پیروزی انقلاب 1357 ایران در بستر زندگی یک پسربچه می پردازد. فیلمنامهی این اثر را میتوان یکی از برترین آثارِ طالبزاده دانست که دارای شروعی قدرتمند است و تلاش او برای بازنمایی برههای طولانی از تاریخِ ایران قابلِ ستایش است. او دیالوگهایی زیبا در این اثر نوشته و حساسیتهای بسیار نیز در روایتهای تاریخی نشان داده است.
چرخ فلک | کارگردان : عزیر الله حمید نژاد / بهرام عظیمپور / احسان عبدی پور | 1395
طالبزاده در «چرخ فلک» داستانی اپیزودیک نوشته و همین نوعی ریسک در آثارش است؛ اما قدرتِ قلمِ او سبب شده تا شخصیتها در این سریال وحدت رفتاری داشته باشند و یک تماژ شخصیتی در چندین اپیزود مختلف با داستانهای مختلف بیان میشود.
او در این سریال میبایست در طول یک یا حداکثر دو قسمت، داستانی جذاب خلق کرده و کاراکترهایش را به مخاطب بشناساند. در واقع قصههای «چرخ فلک» در عین جسارتهای مضمونی و رجوع آسیب شناسانهای که به مسائل مبتلا به اجتماع و خانواده دارد، حریم تلویزیون و مخاطبش را نیز حفظ کرده و پرده دری و وقاحت نمیکند.
او در این سریال یک مفهوم اخلاقی را بیان میکند و در هر یک از داستانها این موضوع تکرار میشود و بیشتر بازیگران در ابتدای هر قصه آدم فرعی هستند که در قصه بعدی به بازیگر اصلی بدل میشوند. چرخ فلک از آن دسته داستانهایی است که قهرمانش نه آدمها که موقعیتهاست. شخصیتهای هر قصه در این سریال تکمیلکننده روابط انسانی و اجتماعی پیرامون خود هستند. یکی از ویژگی های «چرخ فلک» شجاعت و تفاوت بیان مسایلی مبتلابه جامعه است که باعث می شود ما با نگاه دیگری به موضوعاتی همچون کهنسالی، اختلافات و خیانت های زناشویی، تناسب مسولیت شخصی و خانوادگی ، زنان، کودکان و . . . آشنا شویم.