سما بابایی | بهروز افخمی در دوران کرونا بود که اعلام کرد قصد بازنشستگی از سینما را دارد و دیگر نمیخواهد فیلمبسازد.، اما روایت ساعات پایانی زندگی «طیب حاج رضایی» و حاج اسماعیل رضایی موجب شد تا او موقتا از تصمیم خود صرف نظر کند و بار دیگر پشت دوربین برود و روایتی دیگر از تاریخ معاصر را به تصویر بکشد. او فیلمسازیاش را با یک اثر تاریخی شروع کرد و در ادامه گریزی به اتفاقات تاریخی دوران معاضر زد از روایت چگونگی مرگ جهان پهلوان تختی تا ارائه تصویری متفاوت از زندگی امام خمینی و حالا هم مرور ساعات پایانی زندگی طیب و حاج اسماعیل.
به گزارش فیلمنیوز، سالهای ابتدای دههی شصت سینماگری تازهنفس پا به عرصهی فیلمسازی گذاشت که در طول سالهای فعالیتش، تاثیراتِ بسیار بر سینمای ایران گذاشت. کافی است یادمان بیاید که «عروسِ» او چه تغییراتی در ساختارِ سینمای پس از جنگ گذاشت یا شوکران چه اتفاقِ تازهای در سینمای پسادومِ خرداد بود و سنپطرزبورگ، چه فیلمِ متفاوتی در عرصهی فیلمهای کمدی است؛ اما وجه مهمِ دیگر کارنامهی افخمی، توجه او به وقایع تاریخی است. او خود را ملزم به وقایعنگاری صِرفِ تاریخی نمیکند؛ بلکه از آنان وام میگیرد و از نگاهِ خود آنان را بازسازی میکند.
این اتفاق در صبح اعدام نیز رخ داده است. کارگردان یک ساعت و نیم قبل از ماجرای اعدام «طیب» را روی پردهی سینما آورده است. دستمایهاش یک گزارش بوده و چندین کتاب دربارهی طیب که لوطی مهمی در تهرانِ قدیم بوده و البته یک شخصیتِ مهم در تحولاتِ ایران معاصر (از نقشاش در کودتای 28 مرداد تا تاثیرش در راهپیمایی پانزده خرداد و تیربارانش).
افخمی همین حالا هم، همچنان زیاد کتاب میخواند و بسیار فیلم میبیند و در آخرین تجربهی فیلمسازیاش گزارشِ روزنامهی کیهان را دستمایهی فیلم خود کرده است تا ساعاتی تاریخی را در سینمای ایران ماندگار کند. به بهانهی نمایش فیلم «صبح اعدام» ، نگاهِ او را به وقایع تاریخی بررسی کردهایم.
صبح اعدام | روایت ساعات پایانی زندگی طیب حاج رضایی | 1402
از همین حالا میتوان گفت افخمی با ساختِ این فیلم، بار دیگر جنجالهای بسیاری برای خود دست و پا میکند، جنجالهایی که البته تنها به خود فیلم بازنمیگردد و احتمالا اظهاراتِ کارگردان هم در آن دخیل خواهد شد؛ هر چند که این شمایلِ بهروز افخمی است و انتظار دیگری نیز نمیتوان از فیلمسازِ کارکشته داشت. فیلم صبح اعدام برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود که در نوع خود جسارتِ فیلمساز را به نمایش میگذارد. افخمی فیلمنامه را براساسِ گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت نوشته است و البته خود تحقیقاتِ بسیاری در این زمینه انجام داده است. او خود دربارهی این فیلم گفته است: «حدود ٢٠ سال پیش، آرشیو روزنامه کیهان را بررسی میکردم که به گزارش تیرباران طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی برخوردم. در واقع، این گزارش شمارهای از کیهان روز ١١ آبان سال ١٣۴٢ بود. این گزارش خبری، به قدری جذاب و مفصل بود که برای خودم از آن کپی کردم و در کتابخانهام گذاشتم. از همان زمان در ذهنم شکل گرفت که براساس این گزارش تیرباران میتوانم فیلم سینمایی بسازم. همواره مشتاق بودم تا خبرنگاری که این گزارش را نوشته، پیدا کنم اما هنوز در دفتر روزنامه کیهان نتوانستهام فردی را بیابم که این خبرنگار را بشناسد. به هر حال این گزارش دو صفحهای، با امضای خبرنگاری است که متن را بهگونهای با دلبستگی و علاقه نسبت به اعدامشوندگان نوشته بود و چنین جبههگیریای در آن زمان بسیار عجیب بود.» افخمی دیالوگهای طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آورده است، هر چند که از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطیها» استفاده و اقتباس کرده است. این کتاب مصاحبههای مختلفی با لوطیهای تهرانی دارد که طیب را میشناختند و نثر آن تهرانیِ قدیمی است.
فرزند صبح | روایت زندگی امام خمینی | 1383
در دههی هفتاد، موسسهی تنظیم و نشر آثار امام ره تصمیم گرفت فیلمی را بر اساس زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی بسازد، اول قرار بود که این فیلم روایتگرِ دوران رهبری امام باشد، اما افخمی که به عنوان کارگردان انتخاب شد، مسیر داستان را به سمتِ کودکی امام و فرازهایی از زندگی ایشان در دهه 40 تغییر داد. فیلم ساخته شد؛ اما اولین نمایش «فرزند صبح» پس از گذشت 10 سال از آغاز تولید انجام شد و همان روزها «افخمی» دربارهاش نوشت که این فیلم فیلم او نیست، نه بر تدوینش نظارت داشته و نه بر صدا گذاریاش. این فیلم از همان زمان تولید با حاشیههای بسیاری روبهرو شد (انتخاب جمشید هاشم پور، محمدرضا شریفینیا و هدیه تهرانی به عنوان بازیگران این فیلم) اما افخمی بیتوجه به این مسایل، از تمامی امکاناتِ سینمای ایران برای این فیلم بهره برد. فیلمبرداری به شیوه سوپر 35 انجام شد.
فیلمبرداری با وقفهای چند ساله روبهرو شد تا بازیگر نقش خردسالی امام بزرگتر شود و همه چیز طبیعی ترجلوه کند. به تدریج بحث بینالمللی شدن پروژه هم با دعوت از انیو موریکونه به عنوان آهنگساز جدی شد که البته این اتفاق رخ نداد. سیف الله داد (معاون سابق سینمایی وزارت ارشاد و کارگردان) تدوین فیلم را انجام داد (کاری که با مرگِ غیرمنتظرهی کارگردان نامی متوقف شد) نسخهای که سیف الله داد تدوین کرده بود به گفته افخمی 90 دقیقه شده بود. فیلم قرار بود دوبله شود و در خارج از کشور به شیوه دالبی صدا گذاری شود. اما بینِ افخمی و تهیهکننده اختلافاتی روی داد و در همان زمان این کارگردان به کانادا مهاجرت کرد و عملا نظارت او بر مراحل فنی کار قطع شد و شرفالدین هم کار تدوین مجدد، صدا گذاری و دوبله کار را آغاز کرد. این نسخه بدون تایید کارگردان به جشنواره بیست و نهم اراده شد و نمایش آن جنجالهای زیادی را به همراه داشت. بعد از آن افخمی درصدد این برآمد تا مالکیت فیلم را خریداری و نسخه مورد نظرش را آماده نمایش کند. کاری که در نهایت موفق به انجام آن شد . او در سال 1398 نسخه نهایی فیلم «فرزند صبح» را در مدت زمان 90 دقیقه آماده کرد. نسخهای شسته رفته که هیچ غرابتی با نسخه به نمایش درآمده در جشنواره نداشت. افخمی در اینجا روایتی رویاگونه از زندگی امام خمینی دارد و مخاطب وارد سیر وسفری در آن زندگی پر فراز و نشیب میشود..
جهان پهلوان تختی | روایت چگونگی مرگ غلامرضا تختی | 1376
علی حاتمی از سالهای دور به دنبال ساختن فیلمی بر اساس زندگی و مرگ اسطورهی کشتی ایران غلامرضا تختی بود. سرانجام با تهیهکنندگی «هدایتفیلم» تازهترین اثر علی حاتمی جلوی دوربین رفت و چند سکانس از فیلم که مربوط به دوران کودکی و نوجوانی تختی بود، فیلمبرداری شدند و قرار بود خسرو نظافتدوست (که شباهت نزدیکی به تختی داشت) در نقش دوران بزرگسالی وی بازی کند اما این مصادف شد با وخامت بیماری سرطان و سرانجام مرگ او که باعث شد پروژه ناتمام باقی بماند و افخمی ساختِ آن را برعهده گرفت. این کارگردان تلاش کرد مضمون و محوریت فیلمش را پیرامون ساخت فیلمی بر اساس زندگی تختی قرار دهد و بر این اساس تخیل و واقعیت را در هم تنید. همانطور که در خود فیلم از زبان فریبرز عربنیا (که نقشِ کارگردان را برعهده گرفته) بیان میشود، شرط افخمی برای ساخت این فیلم آن بوده که باید اطلاعاتی در این زمینه فراهم کند. او داستان فیلمش را به تمام مستندات و مدارکی تبدیل میکند که در مورد مرگ کشتیگیر سرشناس دهههای گذشته گفته میشود و هر کسی روایت خودش از مرگ او را ارائه میکند.
«جهان پهلوان تختی» را میتوان یک فیلم در فیلم دانست. بهروز افخمی بنا دارد به خواستهی تهیهکنندهی فیلم مرحوم حاتمی آن را بسازد. اما باید بیشتر دربارهی تختی بداند و اثری خلق میشود که نه مستند است و نه صرفا داستانی و تلاش کرده تا حدِ ممکن به واقعیت نزدیک شود. او در این فیلم جزئیات بسیاری را به تصویر کشیده است از هتل آتلانتیک و سازمان جغرافیای ارتش گرفته تا گفتههای کسانی که با تختی آشنایی داشتهاند و خواندن گزارش عطا بهمنش از مسابقهی کشتی در توکیو و استفاده از صدای همسر تختی و مستندات دیگر. کارگردان در این فیلم تلاش کرده تا با تکیه بر مستندات و واقعیات موجود پیرامون مرگ غلامرضا تختی، تصویری واقعی از او نمایش دهد و با وارد کردن صدای شخصیت خوشنویس نشان میدهد کسی بوده که دستخط تختی را جعل کرده است؛ و این تأییدی است بر قتل تختی.
کوچک جنگلی | روایت قیام میرزا کوچک خان | 1366
تا اینجای جهان فیلمسازی افخمی، میتوان کوچک جنگلی رابهترین سریالِ او دانست. او این اثر تاریخی و سیاسی را در دههی 60 با حضور تعداد زیادی از هنرمندان شناختهشده کارگردانی کرد و زویایی از قیامِ میرزا کوچک خان و مردم گیلان را به تصویر کشید. افخمی که آن زمان از مدیران گروه فیلم و سریال تلویزیون بود، این پروژه را در سال ۱۳۶۳ آغاز کرد و در سال ۱۳۶۶ پایان داد.. پیش از او اما «ناصر تقوایی» قرار بود این سریال را کارگردانی کند و فیلمنامهی آن را با نگاهی به داستان مردی از جنگل نوشتهی احمد احرار نوشت. وسواس تقوایی در فراهم کردن وسایل اولیه، پیشتولید کار را بسیار طولانی کرد و به همین خاطر کار به افخمی سپرده شد؛ افخمی فیلمنامه را نیز کنار گذاشت، چون معتقد بود نوشتهی احرار چندان به تاریخ وفادار نیست و یک روایت خیالی و داستانگونه از جنبش جنگل است و فیلم نامه را بر اساسِ کتاب سردار جنگل نوشته ابراهیم فخرایی نوشت. میگویند او دوست داشته سریال کوچک جنگلی را با ساختاری شبیه به سریال دلیران تنگستان بسازد و به شکلِ مستندگونه بسازد، اما عوامل سریال خصوصاً نعمت حقیقی مایل به ساختاری داستانگونه بودند و نهایتاً توانستند بهروز افخمی را نیز متقاعد کنند. با جدا شدنِ تقوایی از پروژه، بقیهی گروه تولید از جمله نعمت حقیقی به عنوان فیلمبردار در کار باقی ماند. حقیقی و افخمی بعدها با هم همکاری بسیار کردند. این سریال تنها دوره اول قیام میرزا کوچک خان را به تصویر میکشد که از شروع قیام و شکلگیری هیئت اتحاد اسلام آغاز میشود و تا ورود نیروهای عبدالحسین تیمورتاش به رشت و راهپیمایی طولانی جنگلیها به سمت شرق گیلان که منجر به تسلیم شدن احمد کسمایی و اعدام دکتر حشمت میشود ادامه پیدا میکند؛ و در همین نقطه تمام میشود..