اگر قرار باشد درباره نقشهای کارگر در سینمای ایران بنویسیم بدون شک به طیف عظیمی از کارگران میرسیم و انتخاب از بین آنها بسیار سخت است. فیلمهای زیادی با موضوع زندگی سخت کارگران کارخانههای مختلف ساخته شده و از طرف دیگر با فیلمهایی درباره کارگران معادن و مزارع،شرکتهای خدماتی و ساختمانی، کارگران فصلی و … روبهرو هستیم. بنابراین در این پرونده به بهانه اکران فیلم «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میرکریمی، فقط سراغ نقش کارگر در فیلمهای مهم سینما رفتهایم؛ نقشهایی که در ذهنمان ماندگار شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، به دلیل گستردگی نقش کارگرهای کارخانه، این طبقه را فعلا کنار گذاشتهایم تا در پروندهای دیگر سراغشان برویم. اگرنه حتما کارگران درخشان «روسری آبی»، «زیر پوست شهر»، «خداحافظی طولانی»، «اینجا بدون من»، «شیشلیک» و … از ذهنمان بیرون نرفتهاند.
باران | مجید مجیدی | بازیگر نقش کارگر: حسین عابدینی | 1379
لطیف در فیلم «باران»، یک کارگر ساختمانِ عاشق است که دور از خانواده، در یک ساختمان نیمهکاره سخت میکند تا بتواند خرج و مخارج زندگی آنها را تامین کند. او مسئول آماده کردن غذا و چای برای کارگردان است و به خاطر سپرده شدن این کار به پسربچهی دیگری مجبور میشود مسئولیت سختتری به عهده بگیرد. او با پسر جدید سرلج میافتد و تمام هم و غمش را برای حذف او به کار میگیرد اما نهایتا واقعیت را فراتر از آنچه در ذهن داشته مییابد و متوجه میشود او اصلا پسر نیست و دختری به اسم باران است. به باران دل میبندد و کمکم به مشقات و زندگی پررنچ افغانها در ایران پی میبرد و سعی میکند کمکش کند اما این امکان را پیدا نمیکند. لطیف «باران»، از ابتدا تا انتهای فیلم حرکتی از نوجوانی به جوانی را تجربه میکند و در انتها به بلوغ فکری میرسد.
چهارشنبهسوری| اصغر فرهادی| بازیگر نقش کارگر: ترانه علیدوستی | 1384
روحانگیز در فیلم «چهارشنبهسوری» کارگر سادهای است که در یک موسسه خدماتی کار میکند. شب عید به خانه زن و شوهری میرود که باهم دعوا دارند و ناخواسته وارد اختلافهای آنها میشود. او در مدت زمان کوتاهی که در این خانه کار میکند به اطلاعاتی درباره رابطه میان مرد خانواده با زن آرایشگر واحد روبهرو پی میبرد اما با تمام سادگیاش در زمانهای بخصوص دخالتهایی میکند که ذهن زن را نسبت به شک و گمانهایی که دارد آرام کند. تمام مدت او را درحال پاک کردن شیشه و جارو کشیدن و تمیزکاری میبینیم اما با این وجود تنها شخصیت فیلم است که از زندگیاش رضایت دارد و معنای زندگی را میفهمد.
به آهستگی| مازیار میری| بازیگر نقش کارگر: محمدرضا فروتن | 1385
محور اصلی فیلم «به آهستگی» درباره شک و تردید یک کارگر جوشکار راهآهن به همسرش است. محمود به واسطه کارش که جوشکاری خط راهآهن جنوب است مدتها از خانه و زندگیاش دور شده و با یک تماس تلفنی متوجه میشود همسرش منزل را ترک کرده. او برمیگردد و دنبالش میگردد اما با حرفهایی پشت سر همسرش مواجه میشود گمان میکند که او خیانت کرده و رفته است. میزان این شک به قدری زیاد میشود که ترجیح میدهد همسرش مرده باشد تا اینکه حرفهایی که دیگران میزنند واقعیت داشته باشد.
آواز گنجشکها| مجید مجیدی| بازیگر نقش کارگر: رضا ناجی | 1386
فیلم «آواز گنجشکها» روی زندگی کارگری به نام کریم پیش میرود. او ابتدای فیلم کارگر یک مرکز پرورش شترمرغ در اطراف تهران است. روزی یکی از شترمرغها گم میشود و او باید هرطور شده آن را پیدا کند اگرنه مجبور به پرداخت جریمه میشود. او هر روز به صحرا می رود و خودش را به شکل یک شترمرغ در میآورد تا به دنبال شترمرغ گم شده بگردد. اما موفق نمیشود و در نهایت از مزرعه اخراج میشود.. به خاطر تأمین هزینههای زندگی و تحصیل بچهها و سمعک دخترش که گم شده مجبور می شود برای پیدا کردن کار به تهران برود و با موتورش مسافر کشی کند. با ورود به شهر و مواجه شدن با زندگی شهری تغییراتی در زندگی و خلقوخوی کریم به وجود میآید.
بیست | عبدالرضا کاهانی | بازیگر نقش کارگر: مهتاب کرامتی | 1387
یکی از متفاوتترین نقشهای کارنامه بازیگری مهتاب کرامتی را در نقش کارگر فیلم «بیست» به یاد داریم. او برای جا افتادن در نقش یک کارگر بیمار فقیر، ریسک بزرگی کرد و اجازه داد صورتش را با گریم به هم بریزند. فیروزه زنی رنجکشیده است که برای درآوردن خرج زندگی پسرش حاضر است دست به هر کاری بزند. او در تالاری که مخصوص برگزاری عروسی و عزاست کار میکند و شبها هم جایی برای خوابیدن ندارد. خود کرامتی در نشست خبری فیلم گفته بود هیچوقت فکر نمیکرده بتواند برای بازی در چنین نقشی موفق شود و عبدالرضا کاهانی به او اعتماد کرده است. کرامتی برای بازی در این نقش متفاوت، سیمرغ بلورین نقش مکمل زن را گرفت.
آقا یوسف | علی رفیعی | بازیگر نقش کارگر: مهدی هاشمی | 1389
آقایوسف کارمندی با آبروست که بعد از بازنشستگی برای اینکه بتواند از پس مخارج زندگی دختر و عروسش بربیاید در خانههایی از طبقه اعیان کارگری میکند. او هر روز با کیف کارمندیاش از خانه بیرون میاید و در قهوهخانه کیفش را با کیف نظافتکاری عوض میکند و راهی خانه مردم میشود. او تمام تلاشش را میکند که دخترش از قضیه کارگری او بویی نبرد. برای تامین مخارج با وجود سن بالایی که دارد مدام ظرف میشوید و شیشهها را دستمال میکشد و زمین را برق میاندازد. صاحبخانهها خیلی قبولش دارند و حتی با او احساس دوستی و صمیمیت میکنند. تا اینکه در یکی از این خانهها با ماجرایی در ارتباط با دخترش مواجه میشود و زندگیاش بهم میریزد.
کارگر ساده نیازمندیم | منوچهر هادی| بازیگر نقش کارگر: بهرام افشاری | 1394
فیلم درباره کارگر سادهای به اسم قدم است؛ جوانی ساده و شهرستانی که در مغازه فلافلفروشی رحمت کار میکند. او به دختر رحمت علاقهمند شده اما رحمت موقعی که پی به این مسئله میبرد، او را اخراج میکند. بعد از مرگ رحمت، مردی به اسم جهان در ازای طلبی که از خانواده رحمت دارد از دختر او خواستگاری میکند. اینجاست که زندگی این کارگر ساده وارد مرحله پیچیدهای میشود. بهرام افشاری اولین بار با بازی در این فیلم مورد توجه قرار گرفت. گرچه بعدها به واسطه بازی در «پایتخت» به شهرت رسید. این فیلم به نسبت آثار کمدی منوچهر هادی آنطور که باید فروش نکرد.
بدون تاریخ بدون امضا | وحید جلیلوند | بازیگر نقش کارگر: نوید محمدزاده | 1395
فیلم درباره مرگ یک کودک است. موسی پدر کودک که کارگر یک مرغداری است گمان میکند مرگ پسرش به خاطر خوردن مرغهای مرده مسمومی است که او با قیمت ارزان از محل کارش خریده و سر سفره خانوادهاش آورده است. او احساس عذاب وجدان میکند و مرغداری را بهم میریزد اما نهایتا ماجرا به سمتی میرود که متوجه میشود علت مرگ ضربهای است که شب قبل در تصادف با موتور به سر پسرش خورده و او اجازه رسیدگی سریع به بیمارستان را نداده است. گرچه مسئله اصلی داستان کشمکشهای درونی پزشکی است که با این خانواده تصادف کرده اما نقش کارگر هم در این فیلم بسیار پررنگ است.
جنگ جهانی سوم | هومن سیدی | بازیگر نقش کارگر: محسن تنابنده | 1400
شکیب، شخصیت اصلی فیلم «جنگ جهانی سوم» به عنوان یک کارگر روزمزد معرفی میشود؛ کارگری که همسر و فرزندش را در زلزله از دست داده و حالا برای دستمزدی ناچیز، ساعتها در سرما و زیر باران، سخت کار میکند. شکیب برای روزی سیصدهزار تومان، مجبور است جایی تنگ و تاریک و نمور بخوابد و همراه سایر کارگران روزمزد، لباس از تن دربیاورد و بدون کوچکترین اعتراضی، تن به ایفای هر نقشی دهد. شکیب بدون خواست خودش مجبور میشود در نقش هیتلر بازی کند و به خاطر وقایعی که از سر میگذراند، رفته رفته در هیتلر مستحیل میشود. هومن سیدی در «جنگ جهانی سوم»، درواقع قصد داشته زندگی یک کارگر روزمزد و نادیده انگاشته شدن حقوق شهروندیاش را در قیاس با زندگی زندانیان یهودی قرار دهد.
نگهبان شب | رضا میرکریمی | بازیگر نقش کارگر: تورج الوند |1400
داستان فیلم «نگهبان شب» درباره کارگر ساده 25 ساله شهرستانی است که به تهران آمده تا کار کند و پول دربیاورد. پیمانکار یک پروژه ساختمانی بزرگ از او میخواهد نگهبان شب شود و مراقب همه چیز باشد. زندگی آشنایی با افراد مختلف و وقایعی که از سر میگذراند باعث میشود رفته رفته زندگیاش وارد مراحل جدیدی شود و نهایتا به یک بلوغ فکری برسد. تورج الوند در نقش کارگر ساختمانی بازی درجه یکی از خودش به نمایش میگذارد و باعث میشود بتوانیم او را کاملا در جایگاه یک کارگر و نگهبان ساختمانی ساده که همه میتوانند از او سوءاستفاده کنند بپذیریم.