سما بابایی | پوری بنایی، یکی از چهرههای برجسته سینمای ایران پیش از انقلاب، با زیبایی، ظرافت و قدرت بازیگریاش جایگاهی ویژه در تاریخ سینمای کشور بهدست آورده است. او نهتنها در نقشهای ملودرام و عاشقانه، بلکه در آثاری با درونمایههای اجتماعی و انتقادی نیز به شکلی درخشان ظاهر شده و توانسته است به شخصیتهایی که نقششان را بازی میکند، عمق و واقعگرایی ببخشد. بنایی با انتخابهای دقیق و جسورانه، مرزهای رایج تصویر زن در سینمای آن زمان را به چالش کشید.
به گزارش فیلمنیوز، پوری بنایی در فیلمهایی مانند قیصر و غزل به کارگردانی مسعود کیمیایی، بنایی به عنوان شخصیتی تأثیرگذار و پیچیده ظاهر شد و توانست بازتابی از احساسات انسانی و نقشهای پیچیدهی زنانه را ارائه دهد. او با اجرای قوی و نگاهی عمیق به کاراکترها، نوعی دلبستگی در تماشاگر ایجاد میکرد و آنان را وادار میساخت تا ورای ظاهر شخصیتها، به عمق احساسات و کشمکشهای آنان توجه کنند.بنایی همچنین با نقشهایش به شکلی ناگفته، مسائلی از قبیل قدرت زنانه، عشق، و جستوجوی هویت را در سینمای آن دوران نمایان ساخت. او با هنرش به نسلی از بازیگران زن جرأت و الهام بخشید تا در نقشهایی پیچیدهتر ظاهر شوند و نقشی فعالتر در روایتهای سینمایی ایفا کنند. تأثیر بنایی بر سینمای ایران نهتنها از طریق بازیهایش، بلکه از طریق حضور قدرتمندش به عنوان یکی از نمادهای زنانه سینمای ایران نیز به یادگار مانده است.
غزل | در نقش غزل | مسعود کیمیایی | 1355
فیلم غزل به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از آثار دراماتیک و جنجالی سینمای ایران پیش از انقلاب است که پوری بنایی در آن یکی از بهترین بازیهای عمر خویش را در کنار فرامرز قریبیان و محمدعلی فردین انجام داد. فیلم پر است از عشق، حسادت و خیانت. غزل داستان دو برادر است که هر دو عاشق یک زن به نام غزل میشوند. غزل که زنی است با گذشتهای پرحاشیه، وارد زندگی این دو برابر میشود؛ اما شور و شیفتگی هر دو برادر را برمیانگیزد و رابطه پیچیدهای بین این سه نفر شکل میگیرد؛ اما سرانجام غزل را به مسلخ میبرند. حضور پوری بنایی در نقش غزل، نمادی از تمام زنانِ قربانی است در طولِ تاریخ. بازی پوری بنایی در این فیلم با پیچیدگی خاصی همراه است و باعث میشود تماشاگر در عین حس همدردی با شخصیت او، از خود بپرسد سرنوشتِ زنان در این عرصه چه زمانی به سامان میرسد؟
مهرگیاه | در نقش مهری | فریدون گله | 1354
مهرگیاه ساخته فریدون گله، فیلمی دیگر از کارهای مهم پوری بنایی است. او در اثری با نام «ماه و همهمه» که محصول مشتزرک ایران و امریکا بود نیز با گله همکاری داشت. او در این اثر نقش مهری را مقابل علی نصیریان بازی میکند. دو هنرپیشهای که تمام محوریت فیلم بر دوشِ آنان است. مهرگیاه گیاهی شبیه به جفت انسانی زن و مرد است. مهرگیاه گیاهی است که دارنده آن زیبا و سلطان قلبها میشود؛ ریشههای این گیاه به دو بخش تقسیم میشود که یک بخش آن مونث و دیگر مذکر است و یک تن واحد به نظر میرسند. بنایی با اجرای قوی و باورپذیر خود، شخصیت زنی را به تصویر میکشد که بلد است چگونه م درد و اندوه را با غرور و عزت به نمایش گذاشت.
زنبورک | در نقش پریزاد | فرخ غفاری | 1354
زنبورک ساخته فرخ غفاری، فیلمی نمادین و فلسفی است که داستان انسانهایی را روایت میکند که به دنبال راهی برای فرار از سیستم و فساد حاکم هستند. پوری بنایی در این فیلم نقش زنی را بازی میکند که به عنوان نمادی از مقاومت در برابر ستم و استبداد ظاهر میشود. فضای فیلم، تاریک و گاه وهمآلود است و شخصیت بنایی با قدرت و استحکام در برابر چالشهای پیش رو میایستد. این فیلم بهخاطر بازی بنایی و مفاهیم نمادینش در تاریخ سینمای ایران جایگاه ویژهای دارد. غفاری در «زنبورک»، به طرز ماهرانه ای موفق می شود ادبیات سنتی و عامیانه ایرانی را با ادبیات و فرهنگ مدرن غربی درآمیزد، کاری که همواره مورد علاقه او بوده است.
جهنم به اضافه من | در نقش مینا | محمدعلی فردین | 1351
فیلم جهنم به اضافه من به کارگردانی محمدعلی فردین، داستانی مردانه را بیان میکند، اما پوری بنایی در آن نقش زن عاشقی را ایفا میکند که وارد زندگی این مرد میشود. بازی احساسی و قدرتمند بنایی در این فیلم باعث شده شخصیت او در کنار مرد نقش اول، داستانی تاثیرگذار و عاطفی خلق کند. رابطه پیچیده او با قهرمان داستان (فری) داستانی پرتنش و عاطفی را شکل میدهد که در نهایت با یک نوع آگاهی و رهایی همراه است. اجرای بنایی با احساسی عمیق و باورپذیر، تماشاگر را با دردها و کشمکشهای فراوانی همراه میکند و باعث میشود شخصیت او فراتر از یک قهرمان معمولی به نمادی از جسارت و پایداری در برابر موانع اجتماعی تبدیل شود.
کوچه مردها | در نقش اقدس | سعید مطلبی | 1349
پوری بنایی در این فیلم در نقش اقدس ظاهر میشود؛ دختری از طبقه متوسط جامعه که به دور از سختیهای زندگی مردان محلهاش درگیر عشق و مشکلات عاطفی میشود. اقدس در جامعهی آن روز نمیتواند نقش موثری داشته باشد، اما اقدس زنی مصمم است. پوری بنایی با بازی طبیعی و تأثیرگذار خود، به شخصیت او عمق میبخشد و او را به یکی از نقشهای بهیادماندنی این فیلم تبدیل میکند. بنایی در این نقش نهتنها به زیبایی عواطف و احساسات اقدس را به تصویر میکشد، بلکه بازتابی از زنانی است که انگار از انفعال خستهاند.
قیصر | در نقش فاطی | مسعود کیمیایی | 1348
قیصر از دیگر فیلمهای برجستهای است که «پوری بنایی» به کارگردانی مسعود کیمیایی در آن به ایفای نقش پرداخته است. این فیلم از مهمترین آثار موج نوی سینمای ایران محسوب میشود. داستان فیلم حول محور انتقام قیصر از آنانی است که سببِ مرگِ خواهرش شدهاند. در این فیلم بنایی در نقش نامزدِ قیصر با آنکه حضور پررنگی ندارد، اما نقش مهمی در روند فیلم ایفا میکند. خداحافظی قیصر با او را میتوان یکی از تراژیکترین صحنههای سینمای ایران دانست. بازی پوری بنایی به خوبی با غولهایی چون بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و دیگران هماهنگی دارد و او با نمایش احساسی و متعهدانه خود، تماشاگران را به درون عمق عواطف و ناامیدیهای شخصیتش میکشاند.
خداحافظ تهران | در نقش آذر | ساموئل خاچیکیان | 1345
خداحافظ تهران به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، داستان زنی جوان به نام آذر را روایت میکند. فیلم ملودرامی با محوریت زن داستان است و این دشواری کار بنایی را بیشتر میکند، بهخصوص که او در پارهای از فیلم در نقش یک زنِ نابینا حضور یافت. پوری بنایی در این فیلم، نقش زنی عاشق و در عین حال مقاوم را ایفا میکند که برای حفظ ارزشهایش تلاش میکند تا سرانجام به هدفی که دارد، دست مییابد. داستان این فیلم در زمان خود بسیار نوآورانه بود و بهخوبی مسائل اجتماعی و تفاوتهای طبقاتی را نشان میدهد. حضور بنایی در نقش اصلی این فیلم باعث شد تماشاگران با شخصیت او همدلی کنند و شاهد رشد و تغییر شخصیت او در طول داستان باشند.