فرانک کلانتری | فیلم «کندو»» ساخته فریدون گله، محصول سال ۱۳۵۴، بهمثابه تابلویی تاریک و گزنده، تصویری بیپرده از فساد و تباهی جامعهای در آستانه فروپاشی ارائه میدهد. گله با ظرافتی مثالزدنی، تار و پود روابط انسانی را در فضایی مسموم و تهی از امید به تصویر میکشد و زخمی عمیق بر وجدان مخاطب مینشاند. همچنین بازیهای درخشان بهروز وثوقی و داوود رشیدی به عمیقتر شدن شخصیتها و باورپذیری داستان کمک میکند. «کندو» بهعنوان یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، در زمان اکران با استقبال گسترده تماشاگران و منتقدان روبهرو شد.
ابی و آقاحسینی، پس از آزادی از زندان، بدون شغل و سرپناه در دنیایی بیرحم رها میشوند. ابی که به دنبال رهایی و رستگاری است، در چنگال تاریکی جامعه گرفتار میشود و آقاحسینی با اینکه نیتش زندگی سالم است به خاطر تباهی درونی، به نابودی اطرافیان دامن میزند. فیلم «کندو» ساخته فریدون گله، محصول سال ۱۳۵۴، بهمثابه تابلویی تاریک و گزنده، تصویری بیپرده از فساد و تباهی جامعهای در آستانه فروپاشی ارائه میدهد. گله با ظرافتی مثالزدنی، تار و پود روابط انسانی را در فضایی مسموم و تهی از امید به تصویر میکشد و زخمی عمیق بر وجدان مخاطب مینشاند.
«کندو» در دسته فیلمهای موج نوی سینمای ایران قرار میگیرد که به مضامین جسورانهای همچون فقر، اعتیاد، فساد اخلاقی و بیعدالتی اجتماعی اشاره داد. گله با استفاده از نماد و استعاره، نقدی تند و تیز بر ساختار جامعه و روابط ناسالم حاکم وارد میکند. بازیهای درخشان بهروز وثوقی و داوود رشیدی در نقشهای ابی و آقاحسینی، به عمیقتر شدن شخصیتها و باورپذیری داستان کمک میکند.
«کندو» بهعنوان یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، در زمان اکران با استقبال گسترده تماشاگران و منتقدان روبهرو شد. این فیلم بهواسطه ساختار قدرتمند، در زمره فیلمهای پیشرو در سینمای ایران شناخته میشود و بر فیلمسازان نسلهای بعد مؤثر بود. صحنههای فیلم و دیالوگهایش کمی بیپردهتر از فیلمهای هم نسلش است. گله ابایی از گذاشتن حرفهای رکیک در فیلم نداشت. نوعی خشم طبقه محروم در این نوع پرداختش دیده میشود.
داستان فیلم از فیلم آمریکایی شناگر برداشت شده. اما قصه نهایی تغییرات زیادی داشته و مفاهیم دیگری منتقل میکند. فریدون گله بارها تلاش کرد به سبک و سیاق موج نوییهای هم دوره خودش فیلم بسازد؛ اما اغلب آثارش بیشتر به فیلم فارسی تنه میزند. هرچند او سینما را در آمریکا فراگرفت و شناخت عمیقی از فیلمسازی داشت؛ اما کارهایش بین دوستداران سینما هنری چندان اقبالی نداشت. آثارش بین سینمای هنری و پرفروش سرگردان بود. تنها فیلم «کندو» بود که نامش را بهعنوان یک سینماگر توانا زنده نگه داشت و جبرانی شد برای شکستهای هنری دیگرش. «کندو» اما یک تنه کارنامهاش را بالا کشید. هر چند گفته میشود، خودش ترجیح میداده فیلمهای عامیانهتری بسازد که مخاطب بیشتر داشته باشد. او سینما را هنر عموم میدانست. گله، شخصیتی پرسه زن داشت و خیابان را میشناخت. همین شناخت کمکش کرد شخصیتهای باورپذیر و دردمند ابی و آقا حسینی را خلق کند. افراد بیکس و تنهایی که بالاخره جایی صبرشان لبریز میشود و قیصروار برای گرفتن حقشان از دنیا طغیان میکنند. اگرچه عاقبت خرد و له شده به ته خط میرسند؛ اما کتک مفت از دنیا نمیخورند و کنشمندند.
داستان فیلم «کندو» از این قرار است. ابی، هنوز طعم آزادی را درست نچشیده که در چالش جدیدی گرفتار میشود. حکم آقاحسینی، برنده بازی تُرنا، رنج سفری بیبازگشت به دوش هردویشان میگذارد. ابی باید از لالهزار تا تجریش، بدون پول، از کافهای به کافه دیگر برود و سفارش نوشیدنی بدهد. گویی تقدیر، او را به رنج گدایی در خیابانهای بیرحم شهر محکوم کرده بود.
آقا مصطفی، رقیب آقاحسینی، مسیر را برای ابی سختتر هم کرد و بذر تباهی کاشت. او با تطمیع و پول دادن به کافههای سر راه، سفر ابی را دشوارتر کرد. ابی اما کم نیاورد و تسلیم نشد. با عزمی راسخ، رنج گرسنگی و تحقیر را به جان خرید و تا ته خط رفت.
هر کافه، داستانی است از بیرحمی و سنگدلی. گاه سیلی، گاه لگد و گاه ناسزا، تاوان ابی برای پیالهای نوشیدنی بود. اما او خم به ابرو نیاورد و با هر قدم، به عمق تاریکی جامعه پی برد. از این جهت فیلم «کندو» سفر ضد قهرمان است به سمت تباهی و البته نوعی رستگاری.
سرانجام، ابی، آشولاش و زخمی، به وعدهگاه رسید. رنج این سفر، روحش را هم زخمی کرد. اما عاقبت رفاقت و تأیید، آقاحسینی که از شرارتش پشیمان شده بود، بهدست آورد. آقا حسینی برای جبران و همراهی پشت ابی درآمد و با چاقو به صاحب قهوهخانه حمله کرد و بار دیگر راهی زندان شد. یکی از سختیهای فیلم «کندو» در اجرا گریم کار بود که عبدالله اسکندری به عهده داشت. بهروز از کافه اول راه میافتاد و پیش میرفت و گروه گریم باید آثار کتک خوردن را روی صورت او حفظ میکردند بدون ذرهای تغییر. تداوم گریم در طی روزهای متعدد فیلمبرداری یکی از سختیهای جدی بود که گروه کاربلد به درستی از پسش برآمدند.
فریدون گله در طول فعالیت سینماییاش فیلمنامههای مهم زیادی نوشت که خیلیها را خودش نساخت و بسیار پرفروش شد. حتی پس از انقلاب نامش پای آثار شناخته شدهای همچون سام و نرگس دیده میشود. او به آقای سفیدخوان معروف بود و چنان ذهن آمادهای داشت که با سرهم کردن قصهای که در ذهنش بود تهیه کنند را اغوا میکرد و از روی کاغذ سفید فیلمنامهای برای آنها میخواند که هنوز ننوشته بود. تهیهکنندگان بعد از کشف این موضوع صدایش را ضبط میکردند تا فیلمنامه نوشته نشده فراموش نشود. با این همه دکوپاژهای گله درست از آب در میآمد. چون هوش فراوانی داشت و سینما را خوب میشناخت؛ اما سلیقه و عقیدهاش بیشتر به فیلم فارسی متمایل بود و به ساختن فیلمهای پیچیده اعتقادی نداشت. دشنه، زیر پوست شهر و مهرگیاه دیگر فیلمهای مهم او است.
گله پس از انقلاب در آمریکا ماندگار شد و تلاش کرد آنجا به فعالیتهای فیلمسازیاش ادامه داد. اما توفیقی بهدست نیاورد. بسیاری معتقدند چندین فیلمنامه او که در فارابی باقی مانده بود به نام دیگران به فیلمسازان ارائه شد. او سال ۱۳۸۴ بدون اینکه دیگر فیلمی بسازد از دنیا رفت. ایرج جنتی عطایی ترانهٔ فیلم «کندو» را سرود و ابراهیم حامدی آن را اجرا کرد که از ماندگارترین ترانههای تاریخ سینماست. فیلم «کندو» از لحاظ دیگری هم ارزش تاریخی دارد. چرا که تصویری حقیقی از تهران آن دوران و خیابانهایش ارائه میدهد، تهرانی که امروز دیگر وجود ندارد.
کاناپه: قسمت بیستم | فیلم: کندو | کارگردان: فریدون گله| نویسنده: فریدون گله |تهیهکننده: مهدی مصیبی| بازیگران: بهروز وثوقی، داوود رشیدی، رضا کرمرضایی، پروین سلیمانی، جلال پیشواییان و…|موسیقی: واروژان |آی ام دی بی: 7.5 از 10