این روزها سریالی به نام «چشمبندی» از شبکه سه درحال پخش است؛ سریالی کمدی به کارگردانی شاهد احمدلو که مجموعهای از کلیشههای کمدیهای چندسال اخیر را در خودش جمع کرده است. از ساختار و محتوای سریال که بگذریم، به بازی بازیگرانی مثل مرجانه گلچین و حمید لولایی میرسیم که سالهاست درحال تکرار کاراکتری ثابت هستند؛ کاراکترهایی که روزگاری جذاب بودند اما حالا دیگر واقعا خستهکننده شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، تکرار یک کاراکتر کمدی جذاب در آثار مختلف اتفاق بدی نیست اما وقتی یک کمدین، کاراکتری تکراری را در آثاری با سوژهها و موقعیتهایی تکراری عینا با خودش همراه میکند، نه تنها جذابیتش را از دست میدهد که خستهکننده هم هست. به بهانه پخش سریال «چشمبندی» با بازی مرجان گلچین و حمید لولایی و همچنین سریال کمدی «شبکه مخفی زنان» با بازی سیامک انصاری، مروری داریم بر کارنامه کمدینهایی که در یک نقش بخصوص باقی ماندهاند و مدام آن را تکرار کردهاند.
♦ مرجانه گلچین
مرجانه گلچین بعد از سالها دوری از عرصه بازیگری، ابتدای دهه نود با سریال «بزنگاه» و نقش بهجت به بازیگری برگشت. تیپی که رضا عطاران برای او در نظر گرفته بود به قدری جذاب بود که از همان قسمتهای اول مورد توجه قرار گرفت. جذابیت نقش باعث شد گلچین خودش را در این نقش بازتعریف کند. تقریبا میتوانیم بگوییم در تمام کارهای کمدی بعد از «بزنگاه»، ردپای کاراکتر بهجت را میتوانیم در اکثر نقشهای بعدی مرجانه گلچین ببینیم. در «شمسالعماره»، «خوشنشینها»، «راه دررو»، «نقطه سرخط»، «شب عید»، «شاهگوش»، «زوج یا فرد»، «بوتیمار» و حالا هم «چشمبندی» همواره با تیپی روبهرو هستیم که گلچین در «بزنگاه» با آن شناخته شده. لحن صحبت کردن و میمیک خاص صورت و اخمهای او هنگام صحبت کردن، مهمترین ویژگی تکرار شونده در تمام آثارش هستند. در نقشهایش خیلی تند صحبت میکند و پروایی از گفتن حقیقت ندارد. رک است و برایش فرقی نمیکند کجا قرار است چه حرفی را بزند. به همه گیر میدهد و معمولا به تمام خواستههایش میرسد. اطلاعاتش از هرچیز پایین است کلمات را اشتباه تلفظ میکند و نمونهی بارز یک زن عامی است.
♦ حمید لولایی
حمید لولایی پیش از «زیر آسمان شهر» بارها در سریالهای کمدی مختلف بازی کرده بود اما با خشایار مستوفی، وارد مرحلهی جدیدی از زندگی هنریاش شد؛ شخصیتی که بسیار مورد توجه قرار گرفت و یک جورهایی هنوز هم به واسطهی آن شناخته میشود. لولایی در سه فصل از «زیر آسمان شهر» یعنی بیشتر از 200 قسمت در قالب خشایار مستوفی ظاهر شد و بعد از آن در سریال «زندگی به شرط خنده»، عینا همان نقش را تکرار کرد. بعد از «زندگی به شرط خنده» با اینکه لولایی دیگر هیچگاه در قالب نقش خشایار فرو نرفت بعضی از ویژگیهای آن را حفظ کرد. بعد از آن بود که با سریالهای «خانهبهدوش» و «بزنگاه» کاراکتر جدیدی به نمایش گذاشت که جذاب و دوستداشتنی به نظر میرسید. سادهلوحی، طلبکار بودن، عصبانیت زودهنگام، غرغر کردن و … همگی جزو ویژگیهای لولایی در کارهای بعدیاش بود که بخشی را از خشایار «زیر آسمان شهر» به همراه داشت و بخشی دیگر را از آثار عطاران. لولایی هنوز هم در اثار جدیدش این کاراکتر را تکرار میکند.
♦ مریم امیرجلالی
مریم امیرجلالی سالها پیش از بازی در سریال «خانه به دوش» به کارگردانی رضا عطاران در سریالهای مختلفی حضور پیدا کرده بود اما رضا عطاران برای نقش ناهید «خانه به دوش» از او تیپ جدیدی را طلب کرد. نقش ناهید آنقدر به چشم آمد که عطاران از او خواست در «متهم گریخت» و «ترش و شیرین» هم آن را تکرار کند. بعد از موفقیت تیپ شخصیتی امیرجلالی در «خانه به دوش» و «متهم گریخت» و «ترش و شیرین»، در سریالهای کمدی دیگری مثل «چارخونه»، «چهارچرخ» و … هم این نقش را تکرار کرد. خودش در مصاحبههای مختلفی گفته است که همه این تیپ را از او میخواهند و کارگردانها مدام تلاش میکنند او را به تکرار این تیپ وادار کنند. تیپی که امیرجلالی مدامت تکرار میکند زنی میانسال و غرغرو است که کسی اجازه ندارد روی حرفش حرفی بیاورد. او با همسر و فرزندانش بسیار جدی و عصبی برخورد میکند. کم طاقت و بیحوصله است و میخواهد خیلی زود به نتیجه برسد. معمولا از طبقه پایین جامعه است اما غرورش را حفظ میکند و مدم از دست همه حرص میخورد.
♦ جواد رضویان
جواد رضویان اولین بار با نقش داوود برره در سریال «پاورچین» به چشم آمد. شخصیتی در ظاهر مهربان و ساده اما آب زیرکاه و رذل که برای موفقیت خودش دست به هرکاری میزد. او در اکثر آثار بعد از «پاورچین»، لهجه را در شخصیت کمدیاش حفظ کرد و برخی ویژگیهای شخصیتی را هم با خودش به نقشهای بعدی برد. شنبه در سریال «چهارخونه»، زهتاب سریال «درحاشیه» و جلال در سریال «021» یک جورهایی ادامهی همان نقش داوود برره هستند. البته رضویان این نقش را در فیلمهای سینمایی و ویدئویی بسیاری هم تکرار کرد.استفاده از یک لهجهی اغراق شده و اکثرا غیرمعروف مهمترین عنصر تکرار شونده بعد از پاورچین در آثار جواد رضویان است. او در اکثر موارد همان شخصیت در ظاهر ساده و صمیمی اما آبزیرکاه را دارد که برای اثبات این مظلومیت گریه میکند و دست به هرکاری میزند. مبنای اصلی این تیپ شخصیتی روی عدم صداقت بنا شده اما در نمایش این ناراستی کاملا اغراق شده عمل میکند و ظرافتی در رفتارش دیده نمیشود.
♦ سیامک انصاری
انصاری اولین بار در «شبهای برره» این نقش را بازی کرد. مردی روشنفکر و روزنامهنگار که در جمع گروهی از افراد بیفکرو منطق قرار میگیرد و مدام مورد تحقیر واقع میشود و نمیتواند دلایل منطقیاش را درباره مسائل مختلف به آنها ابراز کند. او در برابر جهل اکثریت بازنده است و به عنوان شخصیتی نفهم شناخته میشود. این تیپ شخصیتی بعد از «شبهای برره» در سایر آثار مهران مدیری از جمله «قهوه تلخ»، «باغ مظفر»، «درحاشیه» و حتی فیلم سینمایی «ساعت پنج عصر» هم تکرار شد. مهمترین ویژگی شخصیتی تیپهای سیامک انصاری در آثار مهران مدیری، تفاوت او با سایرین بود. درواقع انصاری نقش نماینده انسانی آگاه در جاامعهای پر از جهل و نادانی را روایت میکرد. او در تمام این سریالها انسانی بافرهنگ و اهل تفکر بود اما بدون اینکه بخواهد در جایگاهی قرار میگرفت که به واسطهی قدرت درک و تحلیلش مدام مسخره میشد و حتی تا پای از دست رفتن جانش هم پیش میرفت. او مجبور بود برای اینکه از طرف جمع پذیرفته شود به کارهایی برخلاف میل و عقیدهاش تن بدهد. تیپ جذاب و موفقی بود اما از یک جایی به بعد خود مدیری و انصاری هم متوجه شدند که باید به فکر تغییر باشند.
♦ بهنوش بختیاری
بهنوش بختیاری با بازی در نقش ژینوس سریال «خانه به دوش» به چشم آمد. تیپ شخصیتی که رضا عطاران برای او در نظر گرفته بود آنقدر به چشم آمد که بعد از خانه به دوش بارها آن را تکرار کرد. خود بهنوش بختیاری در مصاحبههایش گفته که کارگردانها بعد از خانه به دوش مدام از او میخواستهاند تا تیپ ژینوس را تکرار کند و خودش هم از این مسئله رضایتی نداشته. با این حال در «جایزه بزرگ»، «شبهای برره»، «چهارخونه»، «چهارچرخ»، «خوب بد زشت» و …. تیپی از او میدیدیم که گرچه تفاوتهایی با ژینوس داشت اما به خاطر برخی ویژگیهای مشترک، مشابه به نظر میرسید. ژینوس دختری لوس از طبقهی بالاشهر بود که دماغش را عمل کرده و دلش میخواست ازدواج کند. مهربان و خوشقلب بود در عین حال کمتر از سن و سالش به نظر میرسید و دغدغههای عجیبی داشت. این تم شخصیتی در سایر آثارش هم وجو داشت. مهمترین ویژگی شخصیت او لحن حرف زدن و سبک لباس پوشیدنش بود که آن را در اکثر کارهای بعدی تکرار کرد.
♦علی صادقی
علی صادقی اولین بار وقتی شانزده ساله بود در سریال «بهترین تابستان من» بازی کرد و به خاطر تسلطتش روی نقش یک نوجوان یزدی در میدان جنگ خیلی مورد توجه قرار گرفت. از همان نوجوانی شخصیت شیرین و بامزهای از خودش به نمایش گذاشت. در سریالهای «پشت کنکوریها»، «کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش» و «متهم گریخت» به شهرت زیادی در آثار کمدی رسید. در سینما بعد از دو فیلم «هشتپا» و «هوو» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد، وارد کمدیهای به نسبت سطحیتر شد و به عنوان یکی از بازیگران ثابت این فیلمها شناخته شد. تا جایی که حضورش در بعضی فیلمها به یک سکانس میرسید اما از تصویرش روی پوسترها استفاده میشد. او در اکثر این آثار، همان تیپ خاصی را در کمدی تکرار کرد که از ابتدای دهه هشتاد در سریالهای رضا عطاران به آن رسیده بود. او در بسیاری از کمدیهای تجاری مثل «ایکس لارج»، «وای آمپول»، «دمسرخها»، «خالتور»، «پا تو کفش من نکن»، «عشقولانس»، «پیتزا مخلوط»، «شیر و عسل» و … این کاراکتر را تکرار کرد. این اواخر کمدی «زنها فرشتهاند2» به کارگردانی آرش معیریان حضور داشت و نقشی کمدی هم در سریال شبکه خانگی «موچین» بازی کرد؛ نقشی که باز هم تکرار قبلیها بود.