رضا درمیشیان بعد از ساخت «بغض»، «عصبانی نیستم»، «لانتوری» و «یواشکی»، در پنجمین فیلمش دست روی زندگی یک دختری بیهویت و کارتنخواب گذاشته و علاوه بر بیان آسیبهای اجتماعی، مسئلهی احقاق حقوق انسانی را مدنظر قرار داده است. پردیس احمدیه، نگار جواهریان، فاطمه معتمدآریا، پارسا پیروزفر، بهمن فرمانآرا، بابک کریمی، همایون ارشادی و پریوش نظریه از جمله بازیگران فیلم هستند.
♦ سوژه : رضا درمیشیان در «مجبوریم» روی سوژهای جدید و قابل تأمل دست گذاشته است. او در پی پاسخ به سوال «چه میشود اگر دختری شانزده ساله که زندگیاش از راه به دنیا آوردن نوزاد و فروش آن میگذرد، توانایی بارداریاش را از دست بدهد؟» وضعیت و موقعیت پیچیدهای را پیش روی مخاطبانش قرار میدهد. پزشکی از روی خیرخواهی لولههای رحم دختری کارتنخواب را میبندد و با فاش شدن این راز، همهچیز بهم میریزد.
♦فیلمنامه : در فیلم «مجبوریم» با زندگی سه زن از سه طبقه متفاوت روبهرو هستیم. اولی دختری کارتنخواب است که نه شناسنامه دارد و نه میداند پدر و مادرش چه کسانی هستند. دومی وکیلی است از طبقه متوسط که برای رسیدگی به مشکلات طبقه فرودست، هرکاری میکند و نفر سوم پزشکی متمول که تمام شرایط را برای مهاجرت دارد اما ماندن و کمک به زنان طبقه فرودست را ترجیح میدهد. درمیشیان از چند منظر متفاوت به مسئله فقر و کمک به قشر آسیبپذیر جامعه ورود کرده و از این جهت بیطرف ظاهرشده است. با اینحال در برخی موارد، با اضافه کردن مسائلی مهم اما غیرضروری برای این بستر داستانی، تا حدی باورپذیری را کاهش داده است .
♦کارگردانی : درمیشیان در آثار قبلیاش ثابت کرده علاقه زیادی به بحث آسیبهای اجتماعی و ریشهیابی مشکلات و کمک به حل آنها دارد. اینبار ماجرای فیلمش را از جمعی کارتنخواب شروع میکند. در تمام طول فیلم تصویری سیاه و ناموزون از جامعه و زندگی طبقه فرودست به نمایش میگذارد و برای نیل به این هدف عنصر رنگ را به حداقل میرساند. تلاش او برای ساخت این فضا در جهت بیان معنای مدنظرش تا حدی قابل قبول است اما در برخی موارد تاکید روی سیاهیها و تلخیها بیش از نیاز فیلم است و به همین دلیل مقداری گلدرشت به نظر میرسد.
♦بازیگران : پردیس احمدیه، نگار جواهریان و فاطمه معتمدآریا با توجه به فضای فیلم و اندوه و سیاهی و رخوتی دائمی که روی زندگی مردم سایه انداخته، بازیهایی متعادل کنترل شده از خود به نمایش میگذارند. احمدیه در نقش گلبهار با اینکه زندگیاش در معرض خطر است، نمایش احساسی چندانی ندارد. حتی در بحرانیترین حالت هم آشفته و عصبی به نظر نمیرسد. جواهریان در نقش وکیل مدام برای رسیدن به مقصود تلاش میکند و با موانع میجنگد اما اهل سروصدا و آشوب نیست و نهایتا احساستش را از طریق نگاه منتقل میکند. این سکون و کنترل احساسات در معتمدآریا نسبت به دو نفر دیگر بیشتر است. او هم سن بالاتری دارد و هم تجربه بیشتری و به همین دلیل خونسردتر است و انگار چیزی برای از دست دادن ندارد.
♦پایانبندی : درمیشیان در تمام طول فیلم سعی میکند بیطرفیاش را در مواجهه با موقعیت بحرانی پیش روی شخصیتها حفظ کند. برای همین هم با وجود اینکه فیلم در نهایت به سمتی میرود که وزنه توجه به حقوق انسانی سنگینتر به نظر میرسد و موضع وکیل (بخصوص از آن جهت که بیدلیل محکوم میشود) منطقیتر به حساب میآید اما سعی کرده است با مانور بیشتر روی خیرخواهی شخصیت دکتر، تا حدی توازن را برقرار کند. کارگردان در پایان فیلم هم نتیجه را به خود مخاطبان واگذار میکند و مستقیم از اینکه بالاخره دادگاه حق را به چه کسی میدهد حرفی به میان نمیآورد. گرچه مخاطب در تعلیق رها میشود اما کارگردان روی موضع بیطرفانهاش میماند.