از میان فیلمهایی که در طول سال 1401 روی پرده بود، برخی بازیگران مرد در نقشهای اصلی و مکمل درخشیدند و بازیشان در ذهنهایمان جاودانه ماند. روز گذشته پروندهای مفصل برای بهترین بازیگران زن فیلمهای اکران سال گذشته منتشر کردیم و در این پرونده سراغ بهترین بازیگران مرد فیلمهای اکران سال پیش خواهیم رفت.
به گزارش فیلمنیوز، در این پرونده صرفا روی بازیگران مرد فیلمهایی دست گذاشتهایم که از ابتدا تا انتهای سال 1401 فیلمی روی پرده داشتهاند. اسامی بازیگران به ترتیب حروف الفبا کنار هم قرار گرفته است.
نوید پورفرج | امیر بداغی | مغز استخوان
نوید پورفرج بعد از ایفای نقش یک جوان تهخطی در فیلم «مغزهای کوچک زنگزده»، در فیلم «مغز استخوان» نقش کارگر سادهای را داشت که قرار بود برادرش را خیلی زود اعدام کنند و کاری از پسش برنمیآمد. ابتدای فیلم او را به عنوان مردی یاغی میدیدیم که حاضر نبود با همسر سابق برادرش مواجه شود. خشن و عصبی به نظر میرسید، کم حرف بود و اصلا نمیشد با او تعامل کرد. بعد از اینکه متوجه شد برادرش به دلیل دیگری جز همسرش به زندان افتاده، رفتارش تغییر کرد و بعد از آن بود که با روی دیگری از بازی پورفرج مواجه میشدیم. نوید پورفرج ثابت کرد میتواند بهخوبی از پس ایفای متفاوت نقشهایی به نسبت نزدیک به هم بربیاید. او در «مغز استخوان» نقش یک جوان تهخطی را کاملا متفاوت با «مغزهای کوچک زنگزده» بازی کرد.
پارسا پیروزفر | ابراهیم | تیتی
محور اصلی فیلم «تیتی»، الناز شاکردوست است اما شاکله داستان در ارتباط تیتی با شخصیتی به نام ابراهیم شکل میگیرد. پارسا پیروزفر در «تیتی» نقش فیزیکدانی را بازی کرده که قصد دارد فرمولی بنویسد و ثابت کند سیاهچاله بزرگی بهزودی جهان را نابود میکند. او هنگام اثبات این مسئله، دچار بیماری مغزی میشود و مجبور است عمل جراحی کند. در بیمارستان همسرش کاغذهایی که فرمول ابراهیم در آنهاست دور میریزد و تیتی، یکی از خدمههای بیمارستان آنها را جمع میکند و زندگی ابراهیم به واسطه این کاغذها با تیتی گره میخورد. جذابیت شخصیت ابراهیم از این جهت است که ابتدای فیلم زندگی را به شیوه متفاوتی نسبت به تیتی تفسیر میکند. پیروزفر بهخوبی توانسته است در طول فیلم، از مردی کاملا منطقی، رفتهرفته با احساسات تیتی همراه شود.
امیر جدیدی | رضا | روز صفر
امیر جدیدی ستاره اصلی فیلم «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان بود. او را در طول فیلم با گریمهای متفاوتی میدیدیم و سعی کرده بود در هر جایگاهی که قرار میگیرد، کاملا متناسب با حالوهوای آن، شیوه بازیاش را تغییر دهد و از این جهت بسیار مورد توجه قرار گرفت. او هویت نامشخصی داشت و در طول فیلم تلاش میکرد مرموز باقی بماند و اطلاعات زیادی درباره خودش بروز نمیداد. جدیدی در این فیلم یک مامور امنیتی کاملا متفاوت را به نمایش گذاشت که نه از نظر ظاهر و نه شیوه رفتار ارتباط خاصی با تصاویری که پیش از این در فیلمها و سریالها از ماموران امینیتی دیده بودیم نداشت. امیر جدیدی برای بازی در «روز صفر» نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد اما این سیمرغ به دستش نرسید.
پژمان جمشیدی |بازپرس | علفزار
بازی پژمان جمشیدی یکی از مهمترین برگ برندههای «علفزار» بود. فیلم روایت سرگشتگی یک بازپرس بود که میان وظیفه قانون، عرف، شرع و نهایتا انسانیت گیر میافتاد. بازپرس پرونده مدام روی دور تسلسل قرار داشت. او که روزگاری همه چیز را با اصول و چارچوبی مشخص ارزیابی میکرد و قدم گذاشتن بیرون از این چارچوب را با معیار شلاق و جریمه مالی میسنجید، حالا در مواجهه با مسائلی قرار گرفته بود که هیچکدام از این اصول پاسخگوی آن نبودند. مجبور بود دست به عصا راه برود و چشمش را روی برخی موارد ببندد اما این مسئله با وجدانش در تضاد بود. پژمان جمشیدی این تضاد درونی و پریشانی را به بهترین شکل روایت کرد. به تعبیر بسیاری از مخاطبان و منتقدان، «علفزار» اوج موفقیت جمشیدی در بازیگری بود.
هادی حجازیفر | مهدی باکری| موقعیت مهدی
هادی حجازیفر هم در جایگاه کارگردان و فیلمنامهنویس و هم بازیگر نقش مهدی باکری بسیار هوشمندانه عمل کرد و به جای اسطورهسازی، شمایی ملموس از شهید باکری در رابطه با همسر، برادر و اطرافیانش به نمایش گذاشت؛ موقعیتی جذاب که خیلیها معتقد بودند از بخشهای مرتبط با عملیاتها بیشتر از این بخشها لذت بردهاند. گریم روی صورت حجازیفر نشسته بود و در این نقش کاملا باورپذیر به نظر میرسید. نکته قابل توجه درباره بازی حجازیفر این بود که تا حدی از حالوهوای آثار قبلیاش فاصله داشت. اینبار کمحرفتر بود و سعی میکرد بیشتر روی رفتار و نگاهها تمرکز کند. با این حال سرسختی و جدیت همیشگی را داشت. حجازیفر برای این فیلم برنده سیمرغ بهترین کارگردان فیلم اول شد.
پوریا رحیمیسام | آمردان | زالاوا
پوریا رحیمیسام در «زاوالا» با نقش جنگیر روستا به میدان آمده بود. مردی که همه اهالی قبولش داشتند و گمان میکردند کلید حل مشکلاتشان در دستان اوست. آمردان به عنوان نماینده تفکر خرافی معرفی میشد و در برابر عقل و منطق استوار قرار میگرفت. مردم روستا باور داشتند که آمردان جنها را داخل شیشه میکند و آنها را نجات میدهد و آمردان هم دقیقا طبق انتظارات مردم پیش میرفت. او رفتاری آرام و توأم با اطمینان داشت. عصبانی نمیشد و در همه حال روی موضعش میماند. از آنجایی که در موقعیتهایی نشان داده میشد که حاضر است جانش را برای مردم به خطر بیندازد اعتمادها به او بالاتر میرفت. پوریا رحیمیسام برای نقش آمردان، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از سیونهمین جشنواره فیلم فجر گرفت.
ساعد سهیلی | عبدالمالک ریگی | روز صفر
در فیلم «روز صفر» سعید ملکان اشاره به نام عملیات تروریستی عبدالمالک ریگی در اسفند سال 1388 دارد. فیلم با آمادهسازی عملیات انفجاری سراسری توسط گروه عبدالمالک ریگی شروع میشود و با تلاش مامور اطلاعاتی برای خنثی کردن عملیات و دستگیری او ادامه پیدا میکند. بعد از اینکه آرمین رحیمیان در فیلم «شبی که ماه کامل شد» نقش عبدالمالک ریگی را بازی کرد، سعید سهیلی در فیلم «روز صفر» با گریمی متفاوت ایفاگر این نقش شد. ساعد سهیلی با تغییر حالت نگاه و چهره به همراه لحنی باورپذیر تا حدی موفق شده بود بیرحمی این شخصیت را به تصویر بکشد. نظرات درباره بازی سهیلی در این نقش متفاوت بود اما اکثرا معتقد بودند چالشی جدی پیش روی سهیلی بوده و بهخوبی توانسته است از پس آن بربیاید.
هوتن شکیبا | امیرساسان و علی | تیتی و ابلق
هوتن شکیبا در «تیتی» یکی از متفاوتترین نقشهایش را به نمایش گذاشت. جنس بازیاش در کنار گریم صورت و موها و لباس و زنجیر و انگشتر و … به کمکش آمد که در نقش یک مرد لاابالی دائمالخمر به بهترین شکل ظاهر شود. معمولا یا درحال قمار بود یا سر بساط مواد. به راحتی زیر حرفش میزد و برای اینکه موضعش به خطر نیفتد، تیتی را خل و بیعقل و بیسواد معرفی میکرد. او برای پول درآوردن حاضر بود دست به هرکاری بزند. در فیلم «ابلق» نقش یک جوان لات کفترباز را داشت؛ مردی که جز کبوترها و شرطبندی به چیز دیگری فکر نمیکرد. همهچیز برایش شوخی بود و تمام فکرش پیش کفتربازی. همسرش را کتک میزد و احساساتش را نادیده میگرفت. این دو نقش چالشهای مهمی پیش روی شکیبا بودند و بهخوبی از پسشان برآمد.