امیر جدیدی پیرامون چگونگی حضورش در فیلم «قهرمان» و رسیدن به کاراکتر رحیم، در گفتوگو با عباس یاری در مجله «فیلم امروز» مطرح کرد: زمانی که به دفتر آقای فرهادی رفتم، دقیقا بعد از «روز صفر» بود. من برای آن فیلم و درآمدن شخصیتم، بدن سازی و ورزش کرده بودم. اندامم خیلی ورزیده و گردنم هم خیلی کلفت شده بود! روزی که پیش آقای فرهادی رفتم ایشان گفتند چنین شمایلی با تصویر ذهنی من تناسبی ندارد و بازیگری با این فرم و قالب نمیخواهم. گفتند باید تمام چیزهایی را که ساختهای از بین ببری؛ بدن، صدا، مدل راه رفتن، قدرت و همه چیز. باید میکوبیدم و دوباره میساختم. تقریبا ۸۱ کیلو بودم، اما با وزن ۷۱ کیلو جلوی دوربین ظاهر شدم.
جدیدی در مورد پروسه تمرین لهجه گفت: اوایل کار، آقای فرهادی شخصی را معرفی کردند که استاد لهجه شیرازی بود. او با من تمرین میکرد. مدتی صبح تا شب میرفتم پیش یکی از دوستان شیرازیام که به تهران رفت وآمد میکرد. لهجه شیرازی به نسبت موقعیت آدمها متفاوت است. یعنی لهجه یک آدم قوی با یک آدم ضعیف متفاوت است. پس از مدتی رفتم شیراز. پایین شاه چراغ خیابانی بود از ابتدا تا انتهایش پر از مغازه. از همان اولین مغازه شروع میکردم؛ داخل میرفتم و حرف میزدم. کلاه سرم بود و کسی مرا نمیشناخت. با لهجه شیرازی حرف میزدم و میخواستم ببینم میفهمند که من شیرازی نیستم یا نه.
او در پاسخ به اینکه از ابتدا صد در صد مشخص بوده در این فیلم بازی میکند یا بلاتکلیف بوده است، توضیح داد: بلاتکلیف نبودم، فکرم این بود که کار خودم را میکنم. اگر هم آخرش گفتند نمیشود، خب نمیشود دیگر! اتفاقا برای بازی در فیلم «غلامرضا تختی» کل تهران رفتم و کشتی گرفتم. صبحها روزی سه ساعت با آقای بشیر معمارزاده، بدنساز تیم ملی کشتی، تمرین میکردم.
یک بار لاله گوشم شکست. اما خوب شد. خلاصه هفت ماه هم تمرین کــردم اما خیلــی عجیب و غریب بود. موضوع تحریم بــود و آقای ملکان نمیتوانست برخی مواد گریم را فراهم کنند و این مواد دیر به دســتمان رســید. من حتی جلوی دوربین رفتم و هفده هجده روز بخش جوانی تختی را بازی کردم. خواســتیم برسیم به بخش میانســالی و گریم اصلی را روی صورتم انجام بدهیم که اصلا جور درنیامد. شبیه زنده یاد تختی نشده بودم.
.