سوسن سیرجانی | این روزها «مصائب شیرین 2» در سینماها اکران شده. فیلمی که علیرضا داودنژاد براساس داستانش، بخش عمدهای از این فیلم را در شهر لندن جلوی دوربین برده. شهرنگاری و وابستگی هویت شخصیتها به شهری که در آن زندگی میکنند یکی از ویژگیهای بیشتر آثار سینمایی داودنژاد است.
به گزارش فیلمنیوز، با نگاهی به کارنامه 50 ساله فیلمسازی علیرضا داودنژاد، نکتهای که بسیار برجسته به نظر میآید، نقش پررنگ شهر، خیابانها و زندگی شهری در بیشتر آثار او است. این موضوع از همان اولین تجربههای او در کارگردانی در فیلمهایش دیده میشود. «مصائب شیرین 2» آخرین ساخته داودنژاد است، اما بعد از 6 سال بلاتکلیفی به پرده رسیده. این فیلم نماد کاملی از شهرنگاری این کارگردان در فیلمهایش است. داودنژاد همراه شخصیت با دوربین به دل شهرها میرود و سردی و آلودگی یا گرمی و زیبایی شهر به عنوان یک کاراکتر در کنار دیگر بازیگران خودنمایی میکند. به بهانه اکران «مصائب شیرین 2» که داودنژاد در آن به کوچه پس کوچههای شهر لندن رفته و آنجا را با تهران مقایسه کرده، مروری داشتهایم بر آثاری از این کارگردان که در آنها شهر یک المان مهم و برجسته است.
نازنین | 1354
«نازنین» در واقع اولین تجربه کارگردانی داودنژاد است. او پیش از این فیلم، در نوشتن فیلمنامه چند فیلم همکاری کرده بود، اما با «نازنین» به عنوان کارگردان مطرح شد. فیلم در زمان اوجگیری ساخت آثار مشهور به فیلمفارسی ساخته شد. اما از رقص و آواز و معیارهای آن آثار خبری در آن نبود. «نازنین» داستان دختر روستایی نگونبختی است که به صورت نامشروع از پسری لاابالی، حامله میشود و از شهرشان به تهران فرار میکنند تا جنین را سقط کنند. نامادری دختر، فردی را برای تعقیب به دنبال آنها میفرستد و این تعقیب گریز در کوچهها و خیابانهای تهران است که نقش شهر را در این فیلم پررنگ میکند. داودنژاد تهران را در این فیلم شهری کثیف و زمخت نشان میدهد که به راحتی هرتازه واردی را نمیپذیرد. اما آرام آرام رگههای روشنی هم از دل شهر بیرون میزند و حتی نازنین و پسر را محاب میکند تا فرزندشان را نگهدارند و به زندگی مشترک ادامه دهند.
نیاز | 1371
تحسینشدهترین فیلم علیرضا داودنژاد، «نیاز» است. فیلمی اجتماعی درباره دو پسر نوجوان که برای تامین مخارج زندگی در یک چاپخانه برای رسیدن به یک شغل، با هم در رقابت هستند. شاید اصلیترین حرف فیلم «نیاز» این است که وقتی میبینیم کسی نیازمند و محتاج است باید مطمن باشیم که از آن هم نیازمندتر وجود دارد. علی و رضا در ابتدای فیلم با هم دشمن هستند اما پس از مدتی رفیق میشوند. در فیلم «نیاز» پایین شهر و محلههای فقیرنشین، هویت شهری را نشان میدهد که داستان در آن اتفاق میافتد. بخشی از شهر که کوچک و بزرگ برای گذران زندگی باید کار کنند و تاریک و کثیف است.
عاشقانه | 1374
«عاشقانه» از فیلمهای متفاوت دهه هفتاد بود. یکی از آثار تازه و پیشرو در زمینه روابط عاطفی میان یک دختر و پسر جوان. داودنژاد با ایجاد یک مثلث عاشقانه غیرمتعارف این فیلم را تبدیل به یکی از آثار پرمخاطب آن دوران کرده بود. اما شهر و محلههای تهران در این فیلم یک المان مهم بود که همراه با شخصیتها پیش میرفت. از پارکها و کوچههای محلههای اعیان تا پایینشهر که تضاد فرهنگی و تجملگرایی را نشان میداد. اما شاید یکی از مهمترین سکانسهای شهرنگاری در این فیلم سکانسهایی بود که پیمان قاسمخانی سوار بر موتور از میان اتوبانهای تازه تاسیس تهران عبور میکرد. در سکانسی این شخصیت پسر جوان مستاصل از مردی میانسال که عشقش را ربوده است، سوار بر موتور در اتوبان فریاد میزند و اشک میریزد و انگار شهری که در حال نو شدن است، آغوشش را برای او باز کرده.
مصائب شیرین | 1377
داستان «مصائب شیرین» در یکی از شهرهای کوچک ساحلی شمال کشور میگذرد. دختر و پسری که نسبت دور فامیلی با هم دارند و از قضا همسایه هم هستند، عاشق همدیگر میشوند. ماجرای عاشقانه آنها را همه میدانند و خانوادهها هم نسبت به این موضوع خوشبین نیستند. رضا و مونا بیشتر قرارهایشان لب دریا، در مزرعهها و اطراف شهر است. تعصبات خانوادگی بر رابطه آنها سایه انداخته و آنها را از دیدن هم محروم میکنند، اما شهر کوچک جایی است که آنها میتوانند کنار هم باشند و طبیعت و زیباییهای این شهر ساحلی، لطافت یک عشق ساده دوران نوجوانی را بیشتر برای بینده برجسته میکند.
بهشت از آن تو | 1379
خلبانی که خسته از جنگ و اسارت است، حالا تاب تحمل شلوغیهای تهران را ندارد و به طبیعت پناه میبرد. همسر و فرزندش تلاش میکنند او را به شهر برگردانند، اما او رضایت نمیدهد و در آخر هم خانوادهاش را به روستا میبرد. «بهشت از آن تو» و فیلم بعدی داودنژاد هردو حدیث خستگی مردی میانسال از زندگی شهری است. در این فیلم شهر بیشتر از آنکه به شخصیت داستان هویت بدهد، او را از گذشتهاش فراری میدهد. رفتن از شهری پر هیاهو به روستایی آرام و زندگی در شرایطی با آن آرامش، تقابلی ایجاد میکند میان شخصیت مرد خلبانی که در شهر زندگی میکند با خلبانی که بعد از سالها به آرامش رسیده است. در نهایت هم آرامش روستا بر شهر پیروز میشود.
بچههای بد | 1379
«بچههای بد» دومین فیلم کارنامه داودنژاد است که بیشتر از اینکه به اهمیت شهر بپردازد، داستان فرار شخصیتهایش از شهر است. سیاوش، رضا و رویا هرکدام به نحوی از شهر گریزان هستند و در حال طی مسیر در جاده. این فیلم که در اکران با حاشیههای فراوانی روبه رو شد، قصهای است درباره جوانان مستاصل همان سالها که خسته از تلاش برای رسیدن به آروزهایشان و جنگیدن مدام با روزمره زندگی در شهر به دل جاده زندهاند و مدام در حال فرار هستند. فرار از خانه، شهر، بیمارستان، ایست بازرسی و… شهر نمودی در «بچههای بد» ندارد، اما به وضوح فرار از آن و تلاش برای بازنگشتن به آن تبدیل به یک المان قابل توجه در این فیلم شده.
هوو | 1384
شمال ایران یکی از لوکیشنهای مورد علاقه علیرضا داودنژاد است که بسیاری از آثارش را در این منطقه ساخته است. اما شاید بیش از هر فیلم دیگری با «هوو» به رسوم، غذاها و زندگی اهالی این منطقه ادای دین کرده است. مردی ساده از خانوادهای مرفه در صورتی که زن موفقی دارد، با نقشه یکی از رقبای زنش وارد رابطه با زن دیگر میشود. باغهای میوه شمال، ساحل، تفاوت خانههایی که تهرانیهای ساکن شمال در آن زندگی میکنند با مردم عادی شمال و… همه نمادهایی است که در این فیلم توسط داودنژاد برجسته شده است تا تفاوت فرهنگی شخصیتهای فیلم را بهتر بازنمایی کند و توسط آنها قصه پیش برود. «هوو» در دل داستان عاطفیاش، اعتراضی به حضور پایتختنشینها و شهرکسازی توسط آنها در میان مردم شمال است.
مرهم | 1389
«مرهم» فیلم تحسین شده و در واقع بازگشت داودنژاد به سینمای اجتماعی پس از یک دهه محسوب میشد. این فیلم داستان دختری بود که برای رسیدن به آرامش از خانه فراری است و به اعتیاد رو آورده و شهر جایی است که او را به مرهم دردهایش میرساند. این دختر همراه مادربزرگش برای گرفتن مواد به دنبال ساقیها میرود. این فیلم مخاطب را به میان جوانانی میبرد که بدون هیچآیندهای در خیابانهای شهر بیهدف پرسه میزنند و به دنبال افیونی برای آرام شدن هستند. از نیمه فیلم «مرهم» شخصیتهای اصلی و مخاطب را با خود به شمال میبرد. جایی دور از هیاهو و آلودگی پایتخت، جایی که بشود نفس کشید و به زندگی سالم بازگشت.
فراری | 1394
دیالوگی در فیلم «فراری» است که محسن تنابنده به دوست جانباز نخاعی خود میگوید:«دلت برای شهر تنگ شده، شهر رو برات آوردم» او دختر نوجوانی که به امید پیدا کردن پسری جوان و پولدار به تهران فرارکرده را با خود به خانه این جانباز برده و این نشان از اهمیت شهر در این داستان دارد. «فراری» شاید مهمترین فیلم داودنژاد در زمینه شهرنگاری باشد. یک راننده تاکسی از صبح زود تا پایان شب، همراه یک دختر نوجوان از ترمینال جنوب همراه میشود و تا بالاترین محلههای شهر میروند. تفاوت آدمها، خانهها، ماشینها و دغدغههای خیابان به خیابان تغییر پیدا میکند. داودنژاد تصویر مهم و ماندگاری از تهران دهه 90، در این فیلم ثبت کرده. شهری که به فاصله کم، آدمهایی با دنیایی از تفاوت را در کنار هم جا داده. نکته مهم «فراری» این است که دیگر تهران مانند «عاشقانه» یا «نازنین» پناه شخصیتها نیست و کاملا بیرحم است.
مصائب شیرین 2 | 1397
آخرین اثر ساخته شده توسط علیرضا داودنژاد، در ادامه قسمت اول این درام به نام «مصائب شیرین» ساخته شد. این فیلم داستان زوج مونا و رضا را 20 سال بعد روایت میکند. آنها به دلیل مسایلی به لندن مهاجرت کردهاند و حالا همراه دختر نوجوان خود، در این شهر زندگی میکنند. «مضائب شیرین 2» داستان تفاوت نسلها و نگاه و آروزهایشان است. اما بخش عمدهای از فیلم دوربین همراه رضا و مونا با ماشین از خیابانها و کوچه پس کوچههای بیرون شهر و درون شهر لندن عبور میکند. رضا و مونا دیگر مانند قبل عاشق هم نیستند و پر از اختلاف نظر هستند. سردی لندن و خیابانهای شلوغ و غریبه این شهر، بیش از هرچیز به برجسته کردن سردی این رابطه کمک کرده است. در بخشهایی از فیلم به تهران میرویم. تهران آلوده است اما استعداد بازیگری دختری نوجوان در آن در حال کشف شدن است و این آلودگیش را کمرنگ میکند. انگار پس از «فراری» و «مرهم» ادای دینی دوباره از سوی داودنژاد به تهران است.