مهرزاد دانش منتقد سینما که سال گذشته داوری جشنواره فیلم فجر را برعهده داشت درباره فیلم نرگس آبیار «شبی که ماه کامل شد» نوشت:
«شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار را قبل از آن که تریلری توأم با وجهه ملودرام درباره یکی از مشکلات کنونی خاورمیانه که فعالیت های تروریستی گروه های تکفیری است بینگارم، به نظرم فیلمی ترسناک است که قاعده های ژانرش را هم کم و بیش دقیق رعایت کرده. البته این که در سینما، نگاه ها به این جور گروه های عقیدتی تروریستی با پشتوانه ای از عناصر سینمای وحشت بوده باشد، سابقه دارد، که یکی از بهترین هایشان، «مکس دیوانه: جاده خشم» (جرج میلر، 2015) است. منتها آن فیلم ها عموماً، وجه های فانتزی دارند که در ترکیب با عناصر سینمای وحشت هم همخوان است (حتی به وقت شامِ ابراهیم حاتمی کیا هم قصه ای غیرواقعی و مالیخولیایی از جماعت داعش را روایت می کرد) و دشواری کار آبیار در «شبی که ماه کامل شد» همین بوده که قصه ای رئالیستی را که از قضا برگرفته از ماجرایی رخداده هم هست، با قالب آشنای فیلم های ترسناک روایت کند).
عبدالمالک ریگی، در فیلم آبیار، صرفاً نامی معطوف به یک تروریست واقعی که رهبر گروه جندالله بود نیست، بلکه پدیده ای است که همی عناصر گونی وحشت را در خلق منبع وحشت در خود جای دارد. ایمان او به هدفش وحشتناک ترین جنبه ی ماجرا است. حُسن کار آبیار این است که در نگاه به ریگی، سراغ کلیشه های سطحی تبلیغی مانندی که او یک مزدور آمریکایی و صهیونیستی بود نرفته و این آدم/ حیوان را یک مؤمن تمام عیار به هدف و عملش معرفی کرده است. (خود ریگی هم جایی در فیلم، علت این را که الان مشهور شده و همگان می خواهند ملاقاتش کنند، ناشی از همین ایمانش می انگارد.) ایمان اگرچه در وهله نخست، ویژگی ای مثبت تلقی می شود اما تا زمانی که روی دیگر سکه اش را که تردید است محو نکرده باشند و نیز، تا زمانی که پیامدهایش، با اخلاق انسانی اصطکاک پیدا نکند. ایمان ریگی از آن رو منبع وحشت است که به دلیل نادیده گیری پتانسیل های تردید، تبدیل به جزم اندیشی شده و نیز در مسیر نیل به هدف، هر اخلاق گریزی ای را مجاز می انگارد. زمانی که این ایمان، با توهم نمایندگی از جهان ماورا همراه می شود، ظرفیت وحشتش، در سوگیری با افراد مذبذب، افزایش می یابد. ترکیب عبدالحمید/ عبدالمجید، چنین شمایل موحشی را در فیلم ترسیم کرده است.
«شبی که ماه کامل شد» نه فانتزی است و نا قصه ای برآمده از ذهن قصه پرداز فیلمنامه نویس. این فیلم، ماجرایی واقعی است که در کنار و پیرامون و رو به روی ماه، بارها رخ داده و گسترس هم می یابد. گاه نامش جندالله است، گاه سازمان مجاهد خلق، زمانی داعش است و زمانی دیگر طالبان، گاهی کسانی از بین خودمان در دخمه ای برای کشتن کسی فتوا می دهد و گاهی قتل های زنجیره ای برای پنداشت کسانی که فرضیه ای انجام نمی دهند،. رخ می دهد. «شبی که ماه کامل شد» آیینه ای در برابر جریان وحشت زا است.»