بهنوش طباطبایی کارنامه پرباری در تئاتر دارد و هربار که روی صحنه رفته توانسته عملکرد درخشانی از خودش به نمایش بگذارد، او بعد از نزدیک به چهار سال زمستان امسال با نمایش «بونکر دوم / شکارچی و قطار» به صحنه تئاتر بازگشت و توانست در یک اثر پردیالوگ و نفسگیر درخشان ظاهر شود و یک بازی خوب دیگر را به کارنامهاش اضافه کند.
به گزارش فیلمنیوز، «بهنوش طباطبایی» از جمله بازیگرانی است که در دورهای از فعالیت حرفهایاش تغییر مسیری در روند کاریاش ایجاد کرد و از همان دوره تلاش کرد با گزیدهکاری بهترین انتخابها را داشته باشد. ماحصل این نگرش در سینما منجر به حضورش در فیلمهای «سیانور»، «زیر سقف دودی» و «ماجرای نیمرروز/ ردخون» شد و در عرصه سریال هم با وجود پیشنهادهای متعدد فقط به بازی در سریال خانگی «سووشون» رضایت داد. به این ترتیب او در زمره بازیگران گزیدهکاری قرار گرفت که بیشتر در کمین شکار نقش خوب هستند تا حضور متعدد در کارهای مختلف.

طباطبایی جز بازیگرانی است که بعد از کسب شهرت در تلویزیون و سینما پا به عرصه تئاتر گذاشت. او از همان بدو ورودش به تئاتر سعی کرد تا از فرصت پیش آمده به بهترین شکل ممکن بهره ببرد . درست در دورانی که حضور ستارگان سینما و تلویزیون در تئاتر به یک پز تبدیل شده بود و آنها میآمدند تا فقط یک یا دو حضور تئاتری را در کارنامهشان ثبت کنند، او مسیر دیگری را در پیش گرفت و با ممارست و پشتکار خودش را به اهالی تئاتر تحمیل کرد تا جاییکه به چشم دو کارگردان صاحبنام تئاتری یعنی محمد رحمانیان و جلال تهرانی آمد و آنها باب همکاری را با این بازیگر بازکنند.

طباطبایی به نحوی در عرصه تئاتر درخشان ظاهر شده بود که جلال تهرانی ، او را برای نمایش تکنفره «فصل شکار بادبادکها» انتخاب کرد. نمایشی که قرار بود در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه برود و این بازیگر به تنهایی به مصاف مخاطبان برود. کاری که در نهایت با موفقیت به پایان رسید و منجر به حضور او در نمایش دیگری از جلال تهرانی با نام «سیندرلا» شد. از سوی دیگر محمد رحمانیان هم بعد از چند همکاری مستمر با بهنوش طباطبایی یکی از شاهنقشهای کارهایش را به او سپرد. نمایشنامه «آینههای روبهرو» نوشته بهرام بیضایی که قرار بود توسط خود او با بازی سوسن تسلیمی در سالهای دور به روی صحنه برود در اواخر دهه 90 قرار شد در قالب فیلم-نمایش به کارگردانی محمد رحمانیان در تالار وحدت اجرا شود. این کارگردان همان نقشی را که روزگاری قرار بود سوسن تسلیمی بازی کند به بهنوش طباطبایی سپرد و او در قامت «نزهت» روی صحنه تالار وحدت ظاهر شد تا باردیگر تواناییهای خود را به رخ بکشد.

این بازیگر بعد از «آینههای روبه رو» به حضورش در عرصه تئاتر ادامه داد و در نمایش موزیکال «مری پاپینز» در نقش این کاراکتر بازی کرد. فروش بالای این اثر و استقبالی که از آن شد هم سطح با دیگر نمایشهای تجاری آن سالها یعنی «بینوایان» و «الیورتویست» بود که با کلی ستاره روی صحنه رفته بودند. طباطبایی بعد از آن در دو نمایش «روزهای رادیو» و «عشق روزهای کرونا» حاضر شد که اولی به دلیل شیوع ویروس کرونا اجرایش متوقف شد و دومی هم به دلیل ممیزی از ادامه اجرایش جلوگیری شد. این نمایش در واقع به شکل اپیزودیک آماده شده بود و اپیزودی که طباطبایی در آن بازی داشت به دلیل همبازی بودنش با یک گربه حذف و اپیزود دیگری جایگزینش شد.
بهنوش طباطبایی بعد از آن دو نمایش ناکام ، حدود چهارسال از صحنه فاصله گرفت تا اینکه همراه با جلال تهرانی به عرصه تئاتر بازگشت. آنها که سابقه دو همکاری موفق در نمایشهای «فصل شکار بادبادکها» و «سیندرلا» را داشتند حالا قرار بود در نمایشی با عنوان «بونکر دوم / شکارچی و قطار» با هم مجددا کار کنند.
این نمایش به نسبت دو کار قبلی، اثر سختتری به حساب میامد. از آن جهت که دیالوگهای مطول و پر ریتمی داشت که بازیگر میبایست با تحلیل و سپس اجرای درست آن مخاطب را وارد دنیا و قصه هر کاراکتر میکرد. یعنی با کوچکترین لغزش بازیگر در ادای حتی یک دیالوگ رابطه مخاطب با کاراکتر گسسته میشد و کار اصطلاحا از دست میرفت.

طباطبایی پیش از این چالشهای متفاوتی را در «فصل شکار بادبادکها»، «سیندرلا»، «آینههای روبهرو» و حتی «مری پاپینز» تجربه کرده بود و حالا خودش را در مصاف با یک چالش سخت و نفسگیر میدید. چالشی که میتوانست در صورت اجرای غلط بازیگر را به ورطه نابودی بکشاند. او در این نمایش نقش دختری را بازی میکند که در یک آسایشگاه روانی بستری است. دختری که هم مورد تجاوز قرار گرفته، هم قاتل است و هم نویسنده. این یعنی سه موقعیت متفاوت که در هم میکس شده و بازیگر میبایست آن را روی صحنه طوری بازی کند که مخاطب هر سه وجه را ببیند، باور کند و همراه شود.

ابزار بازیگر برای ارائه نقش در این نمایش فقط دیالوگهایی است که در اختیارش قرار گرفته، دیالوگهای مطول که ریتمشان به فراخور موقعیتی که کاراکتر در آن قرار دارد تغییر بطئی میکند. ویژگی بارز بازی طباطبایی در این نمایش آنالیز درست دیالوگها و درک ریتم آنها در موقعیتهای متفاوت است. در واقع اوج کار این بازیگر نه فقط ادای درست و بی لنکت دیالوگهای جلال تهرانی است بلکه شناخت ریتم و لحن درست آنها در بزنگاههاست. دقیقا همین عامل موجب میشود تا مخاطب با وجوه مختلف این دختر آشنا شود.
نمایش «بونکر دوم / شکارچی و قطار» شاید نمایش مطلوب مخاطبان نباشد، اما با این حال تماشاگر نمیتواند از کنار بازیها بیتفاوت بگذرد و به آنها فکر نکند. بازی بهنوش طباطبایی با همه جزییاتی که دارد جز بازیهایست که در ذهن مخاطب ثبت میشود چون او با آنالیز درستی به مصاف نقش رفته و توانسته از پس از آن به گونهای بربیاید که کاراکترش را به باور مخاطب بنشاند.