سما بابایی | صابر ابر بعد از پنج سال دوری از تئاتر، قصد دارد، چهارمین تجربهی کارگردانی خود روی صحنه ببرد. او اگرچه در این سالها همواره حضوری مستمر در سینما داشته و در بسیاری از آنان حس درونی شخصیتهایی است که ایفاگر نقششان است را به خوبی بیان کرده، اما «تئاتر» همواره یکی از مهمترین دغدغههایش بوده است و میگوید در تئاتر میتواند از چیزهایی لذت ببرد که هیچوقت در سینما نمیتواند تجربهاش کند: «من روی صحنهی تئاتر یک ساعت و نیم، پیوسته شیدایی میکنم تا کمی حالم خوب شود.»
به گزارش فیلم نیوز، «امشب به صرف شورش و خون» پنجمین تجربهی او در کارگردانی تئاتر است که با متنی از «مهدی یزدانی خرم» روی صحنه میرود. به این بهانه نگاهی گذرا به آثاری داشتهایم که او کارگردانیشان کرده است؛ اگرچه او در این سالها بازیگرِ نمایشهای متعددی نیز بوده که بسیاری از آنان را کارگردانانِ مطرحِ تئاتر (فرهاد آئیش، همایون غنیزاده، رضا ثروتی، علیاصغر دشتی، شیوا مسعودی، افسانه ماهیان، رضا گوران و …) روی صحنه بردهاند.
امشب به صرف شورش و خون | نویسنده: مهدی یزدانی خرم | باغ کتاب | 1402
«امشب به صرف شورش و خون» اولین همکاری میانِ صابر ابر و مهدی یزدانی خرم است، نویسندهای که سالها در مهمترین نشریاتِ کشور نوشته و علاوه بر آن آثاری چون به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی…، «من منچستریونایتد را دوست دارم»، «سرخ سپید» و «خون خورده» را منتشر کرده است. آخرین رمانِ چاپشدهی این نویسنده با تحسینهای بسیار مواجه شد و چند سینماگر به اقتباسِ سینمایی از آن علاقه نشان دادند. «امشب به صرف شورش و خون» اما اولین نمایشنامهای است از او که روی صحنه میآید و این میتواند آغازِ راهی تازه برای نویسندهای باشد که میگوید: «نویسنده آدمی است که سعی میکند، در مقابل شر دنیا بایستد تا جهان خود را علم کند» یزدانی خرم در نگارش این نمایشنامه، نگاهی به رمانِ «نازنین» اثرِ فئودور داستایوفسکی داشته است. «نازنین» در سال ۱۸۷۶ در اوج پختگی و ۵ سال قبل از مرگِ نویسندهای نوشته شده که نویسندهی محبوب یزدانی خرم است و میگوید اگر داستایوفسکی نباشد انگار خیلی چیزها در جهان نیست.
پرتقالهای کال | نویسنده: سینا آذین | تماشاخانهی ایرانشهر| 1395
صابر ابر در «پرتقالهای کال» برای دومین بار از متنِ «سینا آذین» استفاده کرد؛ ابر، او را نویسندهای میداند که فلسقه را به شکلِ عمیق میشناسد و به دنیای مدرن هم اشراف دارد. نام نمایش ابتدا «پاریس هتل» بود و بخشی از متن نیز در فرایند تمرین تکامل پیدا کرد. ابر خودش دربارهی این متن گفته است: «متن کاملاً رئال نوشته شد و من سعی کردم اجرا را به سمت مدرنیته ببرم. مدرنیته در ذهن هر فرد یک معنای مشخص دارد، برای من چیز دیگری از اجرای تئاتر است و دوست دارم تماشاگر را درگیر کند و او یک وصلی به صحنه داشته باشد.» به همین خاطر است که در این نمایش، تماشاگر تنها یک مخاطب صرف نبود.» در این اثر، ابر ذهن پیچیده نویسندهای ایرانی و مهاجرت کرده را با بازی سعید چنگیزیان، پانتهآ پناهیها، الهام کردا، ستاره پسیانی، لیلی رشیدی، مهدی کوشکی، مرضیه بدرقه و بهاره مصدقیان به تصویر کشید. او در این نمایش تنهایی انسانِ معاصرِ ایرانی را به تصویر کشید. آدمهایی که از تنهاییشان به تنهاییشان پناه میبرند؛ نه برای اینکه دوست دارند، چون گزینهی دیگری برایشان وجود ندارد؛ پس به خودشان پناه میبرند. «ابر» البته خود نگاهِ جالبی به تنهایی دارد و میگوید: «فکر میکنم تنهایی برایم لذتبخش است. قرار نیست کسی را دچار اتفاقی کنم یا دیگری مرا دچار اتفاقی کند»
21 روز مردن در سی روز | نویسنده: سینا آذین | تماشاخانهی ایرانشهر | 1391
ابر در این نمایش برای اولین بار از متنِ «سینا آذین» بهره برد؛ اگرچه نخستین همکاری میانِ این دو، فیلمِ کوتاهِ «متامورفوسیس» بود که سالِ ۱۳۸۸ به نویسندگی و کارگردانیِ سینا آذین و بازیِ صابر ابر ساخته شد؛ همچنین آنها مونولوگِ «ورکشاپ» را نیز در فستیوالِ مونولیو (سال ۱۳۹۰) با هم کار کرده بودند.«بیست و یک بار مردن در سی روز» با بازی مهناز افشار و ستاره پسیانی، داستان عشق بود؛ عشقی که سن و سال نمیشناسد و میتواند تمام تجربهها را بیاثر کرده و مقاومت آدمی را خرد کند. در این روایت، دو شخصیت زن، یکی سی ساله و دیگری بیست و دو ساله درگیر عشقی مشترک شدهاند. اولی راهی طولانی در عاشقی آمده، شکست عشقی خورده و بهدنبالش خودکشی ناموفقی را پشت سر گذاشته و پس از آن تصمیم گرفته مردان مختلف را تجربه کند. دیگری جوان و خام است و این اولین عشق حقیقیاش به شمار میرود.این دو زن هر دو عاشق معلم کلاس زبان فرانسه خود شدهاند و حال این عشق آنها را مقابل هم قرار داده است. زن به قول خودش 162 مرد را پشت سر گذاشته و هر سه هفته را به مردی در زندگیاش اختصاص داده. دختر اما تازه اولین مزههای عشقی واقعی را میچشد و هنوز اول راه است؛ این دو زن اما با همه پویایی و ایستایی خود در یک نقطه به هم میرسند. دراماتورژی این اثر را سجاد افشاریان برعهده داشت و طراحی نور را نیز آتیلا پسیانی انجام داده بود.
واوها و ویرگول ها | نویسنده: محمد منعم | تماشاخانهی ایرانشهر | 1388
«واوها و ویرگولها» اولین تجربهی کارگردانی «صابر ابر» بر اساسِ متنی از «محمد منعم» شکل گرفت؛ این اثر کار کارگاهی او با عدهای بازیگر جوان بود و دربارهی روابط عاطفی و انسانی میان زنان و مردان در جامعهی کنونی ایران سخن میگفت و تلاش داشت تا پرسشهای بسیاری دربارهی گسست این روابط وتغییر ماهیت آن مطرح کند. «واوها و ویرگولها» چهار اپیزود داشت. اپیزود اول دربارهی جدایی زن و شوهری جوان و هنرمند بود. اپیزود دوم در بحرانِ روابط پیچیدهی دو زن و مرد متفاوت از جامعهی امروز را تشریح میکرد؛ زنان و مردانی که به دلیل شکل پنهانی ارتباط عاطفی خود با یکدیگر معنا پیدا کردهاند. اپیزود سوم دربارهی فروپاشی یک خانواده جوان بود؛ مردی همسر باردار خود را به طور ناگهانی ترک میکند و به نقطهای نامعلوم میرود و تنها از خود فیلمی برجا میگذارد که در آن به مکانی به نام ساحل سوم رود اشاره شده؛ اما اپیزود چهارم این نمایش که میتوان آن را کاربردیترین اپیزود این نمایش دانست، به ارتباط دو گونهی متفاوت زن و مرد که باز هم به نوعی به هم مربوط میشوند، میپرداخت. ابر در این نمایش از نوزده نفر از شاگردانِ خود بهره برد و تصمیم گرفت تا یک گروهِ جدید را واردِ تئاتر کند. آدمهایی که به زعمِ خودش، مطمئن بود میتوانند در تئاتر ایران موفق باشند.
الا یادش | نویسنده : سیاوش مقیمیان | جشنوارهی کارنامه
اولین نمایشی که «ابر» کارگردانی کرد، «الا یادش» نوشتهی سیاوش مقیمیان است که اجرای عمومی نداشت و تنها دو اجرای خصوصی از آن در جشنوارهی کارنامه انجام شد.