در تمام این سالها بازیگران مطرح زیادی با داریوش مهرجویی همکاری کردند و اکثر آنها در مصاحبههایشان گفتهاند که حضور در فیلم مهرجویی برایشان مثل کلاس درس بوده است. کلاس درسی که به نظرشان لازم است هر بازیگری یک بار تجربهاش کند. در این روزهای تلخ که همه به خاطر فقدان این هنرمند سوگوارند، مروری داریم بر خاطرهبازیها و گفتههای بازیگران و عواملی که با او همکاری کردهاند.
به گزارش فیلم نیوز، تعداد بازیگرانی که در پروژههای مهرجویی همراهش بودهاند خیلی بیشتر از اینهاست. برای این پرونده سعی کردهایم روی شخصیتهای اصلی و بازیگران مطرح دست بگذاریم.
عزت الله انتظامی | خدا آقای مهرجویی را برایمان نگه دارد. روزی که برایش یکی از نسخه های کتاب «من عزتم؛ بچه سنگلج» پشت کتاب برایش نوشتم: «هرچه دارم ز تو دارم، دگرم هیچ نباشد. تو آمدی من را پروراندی.» و واقعا هم همینطور بود. وقتی قرار شد مهرجویی «گاو» را بسازد، دلمان پر میزد برای سینما. آن موقع اصلا نمیدانستیم سینما چی هست. قرارداد بستن یعنی چه. فقط میخواستیم بازی کنیم. داریوش رلها را تقسیم کرد و شروع کردیم. وقتی اسم داریوش مهرجویی روی این نقش بود و قرار بود گاو را کار کنیم می دانستم دیگر ساده نیست و نمی شود راحت از کنارش بگذرم. مگر این موقعیت چقدر دست می دهد. نمی خواستم بگذارم از دستم در برود. همه چیز برایم از همان گاو شروع شد.
علی نصیریان | یک شب آقای ساعدی با جوانی خوشرو به نام داریوش مهرجویی پیش ما آمدند و گفتند که ایشان میخواهند فیلم «گاو» را بسازند. ما از شوق حس عجیبی پیدا کردیم و نمیدانستیم باید از خوشحالی چه کنیم. داریوش مهرجویی تستهای فیلمی و سینمایی از ما گرفت و تمرینهایی برای ما گذاشت و سکانسهای پردیالوگ فیلم را در اداره تئاتر تمرین کردیم. این فیلم برای ما بسیار تاثیرگذار بود. من همیشه گفتم که در «گاو»، مهرجویی ما را با قرار گرفتن مقابل دوربین و بازی فیلم سینمایی آشنا کرد. من از ایشان سینما را یاد گرفتم. موضوع عمق میدان و حرکات دوربین و تکنیکهای سینما آنجا برای ما روشن شد. اولین کارگردان و معلمی که به من یاد داد مقابل دوربین چه کنم، داریوش مهرجویی بود. مهرجویی خیلی با وسواس کار میکرد. من اخیرا با او کار کردم و دیدم با وجود بالارفتن سن هنوز دقت قدیمش را دارد. حتی زمانی که با اهالی روستا بازی می کردیم، بارها کار و تمرین میکردیم. کار کردن با آقای مهرجویی برای من همیشه فوقالعاده جالب بوده است. فرهنگ غنی و درک و دانش، پشتوانه کار یک سینماگر است. سینما فقط تکنیک نیست. سینما اندیشه و فکر است و ایشان صاحب فکر بودند.
محمدعلی فردین | من اصولا به کار مهرجویی اعتقاد دارم. وقتی «الماس 33» او را دیدم گفتم او فیلمساز است. با وجود آنکه تحصیلاتش در فلسفه است نه در سینما، با استعداد و قدرت فراگیری عجیبش کارهای درخور توجهی ارائه داده است. بی شک او در فیلم ده پانزدهمش یکی از بزرگترین کارگردان های دنیا خواهد شد. مسلما اگر روزی مهرجویی از من دعوت کند در فیلمش شرکت خواهم کرد.
خسرو شکیبایی | مهرجویی دنبال بازیگر برای نقش هامون میگشت و من در ذهنش نبودم. اتفاقا کاری روی صحنه داشتیم و مهرجویی اتفاقی آمد و آن را دید و بعد از اجرا با هم صحبت کردیم. وقتی نظرم را در مورد بازی در «هامون» پرسید نمیدانستم این پیشنهاد چه جوابی دارد. مهرجویی را خوب میشناختم و همه کارهای او را تعقیب کرده بودم. کارگردانی بود که به او اعتقاد داشتم و کار کردن با او یکی از هدفهای من بود. نمیدانم لحظات چگونه گذاشت که از فرط اشتیاق عاشقانه و یکباره خودم را به آغوش او پرتاب کردم و بعد هم مسائل تدارکاتی به شیوه مهرجویی طی شد و من انتخاب شدم. بهترین ویژگی کار با داریوش مهرجویی، آزاد گذاشتن در نحوه ارائه بازی است. بنابراین این نقش باید خوب میشد. به هر حال سینما یک کار دست جمعی است و کار گروهی نیاز به مدیریت صحیح بر تمام عوامل دارد و از این نظر فیلم «هامون» مدیون مهرجویی است.
گلاب آدینه | داریوش مهرجویی اگر دربارهی همهچیز کوتاه بیاید و به هر کمبود و نقصی رضایت دهد، درمورد بازیگری اصلاً رحم ندارد. فرقی نمیکند که شصتسالهای یا دهساله. پنجاه سال سابقهی بازیگری داری یا اولینبار است که جلوی دوربین میروی. آنچه که میخواهد باید انجام دهی. نور روز میرود که برود. نور روز میآید که بیاید. تا حس و حال مخصوص هر صحنه درنیاید دست از تمرین نمیکشد. تمرین… تمرین… اگر بازیگران خسته و کلافه، عرقریزان یا سرمازده شوند، اگر شکوههای پنهان کنند ــ آخر کسی جرأت نمیکند با صدای بلند شکوه کند چون باید عواقبش را به جان بخرد! ــ اگر پادرد و کمردرد بگیرد و هر اگر دیگر، خوشبختانه آقای مهرجویی کار خودش را میکند. یکبار آقای مهرجویی را زیر نظر گرفتم. موقع توضیح صحنهها که بیشترش هم پلان سکانسهای طولانی بود هنگامی که به بیان چگونگی حضور هر بازیگر میرسیدند به طرز بامزهای تغییر لحن، ژست و حالت میدادند و در آنواحد مادر، بهاره، یوسف، امیر و پدر و بقیه را بازی میکردند. چه بهتر از این که کارگردان بازی کند و بازیگر توانایی تقلید را داشته باشد و بتواند همانطور بازی کند. به نظرم بهترین شیوه برای بازیگری در فیلمهای مهرجویی تقلید از خود مهرجویی است.
لیلا حاتمی | داریوش مهرجویی زیاد راهنمایی نمیکرد. در همکاری با آقای مهرجویی مثل یک بچهای هستی که او دارد میبیندت و ازت فیلم میگیرد. محیط را فراهم میکند. خیلی ماهر است در بازی گرفتن. با نقشه نمیرود جلو. مثل رقصیدن میماند باهاش. هرچند تاثیر خودت را در فیلم اقای مهرجویی کم می بینی.
گوهر خیراندیش | به نظرم داریوش مهرجویی فیلسوف سینماست و من همیشه کارهایش را دوست داشتم و فکر میکنم نابغه است.
بیتا فرهی | می توانم بگویم خوش شانس بودم چون اولین کار سینماییام را با آقای مهرجویی شروع کردم و همچنین در مقابل خسرو شکیبایی نازنین که البته در آن زمان شهرت زیادی نداشت بازی کردم. من بسیار خوش شانس بودم که به طور اتفاقی وارد سینما شدم و با بزرگان کار کردم. در آن زمان شناختی که از مهارت فیلمسازی مهرجویی داشتم اما فکر نمیکردم این فیلم تا این اندازه خوب شود. با گذشت زمان ثابت شد که یک فیلم بسیار درخشان است. داریوش مهرجویی به یک طریقی همه ما را از بازگیر تا نابازیگر، جلوی دروبین برد و ما زندگی کردیم و او هامون را ساخت. داریوش مهرجویی در جایی گفته که فیلمنامه بانو را با توجه به شخصیت خود من نوشته است. فیلمنامه بانو را بعد از اکران هامون به من رساند. به یاد دارم که در آن زمان برای اینکه صحنههای زمستانی فیلم طبیعی جلوه کند، ۳ ماه منتظر تغییر فصل ماندیم. متاسفانه بعد از پایان کار، فیلم توقیف شد. اگر زمان خودش اکران میشد میدرخشید.در پروژه های بعدی مهرجویی نقشی برای من وجود نداشت. آرزویم این است که در فیلمهای آقای مهرجویی بازی کنم. البته برای فیلم«سارا» هم پیشنهاد بازی دادند که نتوانستنم همراهی شان کنم.
نیکی کریمی | یک سال بعد از فیلم عروس به امریکا رفتم تا درس بخوانم. در آنجا یک سال طراحی خواندم. آقای مهرجویی به من زنگ زد و خواست که برگردم و در فیلم پری بازی کنم. در ان زمان اصرار به ادامه تحصیل داشتم اما این اتفاق باعث شد دوباره به بازیگری برگردم و کارم را ادامه دهم . فکر میکنم خداوند گاهی تقدیری برای برخی از بندگانش تعیین میکند که بتوانند با کارگردانی چون داریوش مهرجویی کار کنند. داریوش مهرجویی راه را برای من در سینما باز کرد و باعث شد که اتفاقات بسیار خوبی در زندگی من رخ دهد. من بابت این مسئله از او بسیار متشکرم.
گلشیفته فراهانی | اولین پلان من در سینما در «درخت گلابی» و با همراهی داریوش مهرجویی بود و من واقعا نمی دانستم باید چه کار کنم. در هیچ یک از خاطره هایی که دارم دوربین را یادم نمی آید کجا بود. اصلا یهویی فکر کردم من راستی دارم بازی می کنم؟ …. کی فکرشو می کرد سرنوشت داریوش مهرجویی که از اون خانی آباد تا این شمرون کوفتی یه عالم آدم عاشقش بودن، به این روز بیفته؟