ناصر تقوایی خالق آثار ماندگار و بی بدیلی چون «نفرین»، «ناخدا خورشید»، «دایی جان ناپلئون» و… نوزدهم تیرماه 82 ساله شد، کارگردانی که سینما و تلویزیون ایران بهره کافی را از وجودش نبود، بزرگمردی که از کودکی شیفته سینما بود و از همان روزگار میدانست که روزی پا به این عرصه خواهد گذاشت.
به گزارش فیلمنیوز، ناصر تقوایی یکی از نامداران سینمای ایران است که نوزدهم تیرماه هشتاد و دوسالگی خود را جشن گرفت . او یکی از سردمداران موج نو سینمای ایران است که در سال 1349 و زمانی که 29 سال سن داشت فیلم اول خود با نام «آرامش در حضور دیگران» را جلوی دوربین برد. او طی سالها فعالیت خود در عرصه سینما فقط 6 فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرد. از ساخت آخرین اثر او با نام «کاغذ بیخط» 22 سال میگذرد. او البته بعد از ساخت این فیلم، آثار چون «زنگی و رومی» و«چای تلخ» را هم جلوی دوربین برد، اما هیچکدام از آنها به سرانجام نرسید. خبرگزاری دانشجویان به مناسبت تولد این کارگردان شهیر، گزیدهای صحبتهای او در سالهای مختلف را در قالب گزارشی تدوین کرده که در ادامه فرازهایی از این صحبتها را آوردهایم.
تحصیلت دانشگاهی ندارم | من اصلا دانشگاه نرفتهام در حالی که خیلیها فکر میکنند فارغالتحصیل رشته ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران هستم. من دیپلم ریاضی دارم و معدلم هم حدود ۱۰ بوده است. رشته ریاضی را هم از این جهت انتخاب کردم چون ریاضیاتم ضعیف بود، میخواستم پایه ریاضیام قوی شود.
چطور عاشق سینما شدم | از کودکی عاشق ادبیات بودم و اولین داستانم را در سن ۱۰ سالگی نوشتم. کارم را با داستان کوتاه شروع کردم. خوشبختانه دوستانی مثل تقیزاده و صفریان داشتم که مترجمهای خوبی بودند و این جزو شانسهای زندگی من است اما در ادامه به سمت سینما کشیده شدم. بچه آبادان بودم و در آبادان دو دسته فیلم به نمایش در میآمد؛ نخست فیلمهایی که از تهران به شهرستانها میآمد و در سینماهای عادی نمایش داده میشد، دوم فیلمهایی که در سینمای شرکت نفت پخش میشد. شرکت نفت چند سالن سینمای درجه یک داشت. پدر من شرکت نفتی نبود ولی برای رفتن به این سینماها یا کارت سینما را جعل یا از طریق دوستانی که شرکت نفتی بودند کارت تهیه میکردیم.
مسیر ورد به سینما | برای موفقیت نه نیاز به دوندگی زیاد و نه حرص خوردن دارند. اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، بلکه جستوجو کنید و راه ورود به آن کار را پیدا کنید. هیچ دستی از غیب شما را وارد حرفه مورد علاقهتان نمیکند؛ خودتان باید آنرا پیدا کنید. هر چیزی برای ورود، دروازهای دارد و بنبست را نمیپذیرم. اتفاقا در جامعه ما نسبت به جاهای دیگر دنیا، راه ورود به سینما و تئاتر چندان بسته نیست. فضاها و مشاغل زیادی هم در این عرصه وجود دارد که میتوان به آنها وارد شد.
مسیری که نسل ما رفت | نسل ما و افرادی مثل من، کیمیایی، مهرجویی و حاتمی ناگهان پیدا نشدیم. هر کسی کار خود و راه خود را پیدا کرد و شاید سازمانهای دولتی این روزها باید این نقش را ایفا کنند تا راه را برای استعدادها باز کنند. ما در سالهایی به تولید بالای ۱۰۰ فیلم رسیدیم و وقتی تعداد سازنده زیاد میشود تعدادی هنرمند شاخص هم معرفی میشود، اما ببینید یکی مثل بهرام بیضایی یا فرهادی پس از سالها پیدا شدند. دقت کنید که بین نسل بیضایی و فرهادی چقدر فاصله است.
وقتی دچار دور باطل میشویم | در دو مقطع در کشور ما یک بیماری ایجاد شد که مدام نامها را عوض میکردیم. همه جای دنیا وقتی روی چیزی اسمی میگذارند، بقیه دنیا آن را به همان اسم صدا میزنند. چطور است که تلویزیون را به عنوان یک واژه خارجی قبول کردیم اما میآییم و هلیکوپتر را میگذاریم چرخبال؟ هلیکوپتر چرخ دارد؟ بال دارد؟ آن هواپیما و پرنده است که بال دارد نه هلیکوپتر و آن چیزی که آقایان مدنظرشان است ملخک است. مدام سر خودمان را به چیزهایی گرم میکنیم که دور باطل است اما در مقابل با سانسور واژهها در جهت نابودی زبان فارسی گام برمیداریم. سانسور همیشه اخلاق را دستاویز قرار میدهد و به این بهانه هر دخل و تصرفی در آب و رنگ زبان خودمان انجام میدهیم.
مفهوم کار | شاملو یکی از بزرگترین آدمهای هنر ماست و من احترام زیادی برای او قائلم. هرچند روزی که به همراه آیدا سر صحنه یکی از فیلمهایم آمد، من نتوانستم به دلیل فیلمبرداری نزد آنها بروم و شاید این موضوع آیدا را از من دلخور کرد چون شناخت کمی از من داشت اما من به خاطر کار و اهمیتی که داشت نرفتم و متاسفم این را میگویم که ایرانیها مفهوم کار را نمیدانند. ما تا وقتی این موضوع را ندانیم پیشرفتی در کار نخواهیم داشت. کار چیزی است که پایان روز حاصل آن را ببینی اما امروز میبینیم که رانندگی شغل مردم این مملکت شده و نصف مردم تهران، نصف دیگر را جابهجا میکنند. این یک بحران در جامعه ماست که نشانه بیکاری است.
فیلم شاعرانه یعنی چی ؟ | تبدیل شعر به فیلم امری محال است چون میلیونها شعر در دنیا وجود دارد ولی کسی از روی آنها فیلم نساخته است. البته ممکن است فیلمی با مفهوم شعر ساخته شده باشد ولی فیلمی که شعری را به تصویر تبدیل کرده باشد نداریم شاید هم در آینده کسی بتواند چنین کاری انجام دهد. سینما هنری است که ذهنیت را به عینیت تبدیل میکند ولی شعر برعکس است. در یک فیلم به اندازه یک زندگی میتوانیم به لحظات شعرگونه برخورد کنیم ولی اینکه میگویند فیلم شاعرانه، حرف مُفت است.
مشکلی که با من دارند | یازده سال برای تصویب فیلمنامه «کاغذ بیخط» طول کشید. آنچه باعث مخالفت با فیلمنامه آن بود چیست؟ چون بعد از ساخت حتی یک فریم هم سانسور نشد. من خودم معتقدم بیشتر با متنهایی که من مینویسم مشکل وجود دارد، وقتی فیلم میشود با آن مشکلی نیست چون فیلم یک صفحه و یک سکانس نیست بلکه تابلو نقاشی است که یک مجموعه را بازتاب میدهد. اگر هنوز فیلم اجتماعی ساخته میشود به دلیل حس پنهانی است که در فیلمها وجود دارد اما متاسفانه در برخی از آنها به استعاره تبدیل شده است.
چرا به سمت سینما آمدم | علت اصلی روی آوردن من به سینما شدت ممنوعیتی بود که بر سر راه ادبیات ما قرار داشت. بهرام بیضایی نیز تقریبا وضعیت و شرایط مرا داشت. من وقتی نخستین کتابم را که برای چاپ فرستادم در مرحله اول فقط بیست مورد به مسائل امنیتی برخورد کرد و در نتیجه از چاپ آن منصرف شدم ولی برای اینکه تعدادی از دوستان متضرر نشوند قرار شد لغتنامهای را در کنار این کتاب چاپ کنم، در نتیجه هر آنچه را که سانسور شده بود ما به صورت غلطنامه دوباره برگرداندیم به اصل کتاب و خیلی خوششانس بودم که سر و کارم به زندان نکشید
مشکلی که با جامعه دارم | من بزرگترین مشکل امروز جامعه خودمان را در دوچهرگی مردمان خودمان میبینم. این حرف اصلی ”کاغذ بیخط” است. مردمی که در خیابان میبینید هیچ شباهتی به آن مردمی که در خانههایشان هستند ندارند. این دوگانگی خطر بالقوهای برای جامعه ماست. مردم در بیرون از خانههایشان مردمانی هستند که واقعیت ندارند. تمامی این جریانات تابع بستر فرهنگ جامعه هستند. میگویند تقوایی از روی زندگی ایرانی فیلم نساخته است، پس اینها کجایی هستند؟ مردم ما دو نوع متفاوت زندگی دارند. همه به نوعی ماسک بر چهره دارند. این مردمی که شما در خیابانها میبینید واقعیت ندارند. انسان تا زمانی که در خانه است و احساس آرامش میکند یک زندگی مطابق میل خودش را میکند ولی وقتی پایش را به خیابان میگذارد دیگر شباهتی با آدم توی خانه ندارد.
ناصر تقوایی در کارنامهاش ساخت فیلمهای «آرامش در حضور دیگران»، «نفرین»، «صادق کرده»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «کاغذ بی خط» ، اپیزودی از «قصههای کیش» و سریال تلویزیونی « دایی جان ناپلون» را به ثبت رسانده است.