پارسا پیروزفر جزو بازیگرانی است که از اواسط دهه هفتاد به مخاطبان معرفی شده و در این سه دهه توانسته با ایفای نقشهای متفاوت و اثرگذار جایگاه ویژهای نزد مخاطبان به دست بیاورد. درست است که برخلاف بسیاری از بازیگران همنسلش پرکار نبوده اما آثاری از خودش به جا گذاشته که بخش مهمی از آنها را میتوان موفق و قابلدفاع به حساب آورد. این روزها فیلم «مست عشق» با بازی او در نقش مولانا روی پرده سینماهاست و پنجشنبه هم اولین قسمت سریال «در انتهای شب» با بازی این بازیگر منتشر شده است. با این دو اثر، پیروزفر باردیگر در مرکز توجهها قرار دارد.
به گزارش فیلمنیوز، پیروزفر جزو بازیگرانی است که هم به خاطر چهرهاش و هم به خاطر جنس بازی که از خود به نمایش میگذارد طرفداران بسیاری دارد. حضور همزمان او در یک فیلم و یک سریال باعث شده پرونده امروز را به مرور آثار مهم کارنامه این بازیگر اختصاص دهیم.
در پناه تو | حمید لبخنده | پارسا | 1374
پارسا پیروزفر اولینبار با سریال «در پناه تو» به کارگردانی حمید لبخنده به مخاطبان معرفی شد؛ نقشی که آن زمان زیر تیغ سانسور رفت و از جایگاه اولیه فاصله گرفت. تا جایی که او را به عنوان دوست شخصیتهای اصلی میشناختیم و خودش نقش بخصوصی در روند درام نداشت. بعدها بود که با افشاگری کارگردان فهمیدیم ابتدا بحث مربع عشقی مطرح بوده و پارسا هم یکی از اضلاع به حساب میآمده اما تلویزیون در دهه هفتاد با نمایش چنین مسئلهای مخالفت کرده و تصمیم بر این شده که عشق پارسا کنار گذاشته شود. نکته قابل توجه اینجاست که پارسا با اینکه در سریال «در پناه تو» نقش اصلی نداشت و پیش برنده درام نبود اما هم نامش و هم چهرهاش در آن زمان بسیار مطرح شد و در ذهنها ماند.
شیدا | کمال تبریزی | فرهاد | 1377
پیروزفر در دهه هفتاد پس از اینکه با سریالهای «در پناه تو» و «در قلب من» مورد توجه قرار گرفت در سینما هم نقشهایی کوتاه در فیلمهای «مجسمه» و «پری»، با «ضیافت» و «مرسدس» بازی کرد و بیش از پیش در مرکز توجهها قرار گرفت تا اینکه سال 1377 در فیلم «شیدا» به کارگردانی کمال تبریزی ایفاگر یکی از نقشهای اصلی شد. پیروزفر در این فیلم، عاشقانهی متفاوتی را به همراه لیلا حاتمی رقم زد. او پسری از خانوادهای مرفه بود که در جنگ از ناحیه چشم مجروح میشد و رفتهرفته با کمکها و حمایتهای شیدا به زندگی برمیگشت. پیروزفر در دوره سوم جشن خانه سینما برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه شد.
سفر سبز | محمدحسین لطیفی | دنیل | 1381
سریال «سفر سبز» به کارگردانی محمدحسین لطیفی یکی دیگر از موفقیتهای پارسا پیروزفر بود. او در نقش دنیل، پسری آلمانی ظاهر شد که در ایران متولد شده بود اما شناختی از ایران و مردمانش نداشت. بعد از سالها به ایران برمیگشت تا پدر و مادر واقعیاش را پیدا کند. اما درگیر دسیسه فردی میشد که میخواست خودش را به جای مادر او جا بزند و … او به خوبی توانسته بود در قالب فردی که هیچ اطلاعی از فرهنگ مردم ایران ندارد قرار بگیرد و در این نقش باوپذیر ظاهر شود. پیروزفر سالها بعد از «در پناه تو» و «در قلب من» توانست با «سفر سبز» در نقشی جدیتر و با بازی پختهتر به این عرصه بازگردد. از آن جهت که چهرهاش شباهت زیادی به آلمانیها داشت و همچنین به این دلیل که توانست در این نقش خودش را بهخوبی پیدا کند، موفقیت زیادی به دست آورد.
در چشم باد | مسعود جعفری جوزانی | بیژن | 1382
«در چشم باد» درباره یک خانواده ایرانی بود که هرکدام از اعضایش به نحوی با بخشهایی از جنگ مواجه میشدند. پیروزفر نقش بیژن، یکی از اعضای این خانواده را داشت که با حضور در مهمانیها و مراسم مختلف و همچنین در ارتباط با دختری به نام ایران، در جریان سیاستهای کشور در قبال آلمان و روسیه قرار میگرفت. با ورود بیژن به جمع ادبیان و درجهداران و گشتن در چاپخانهی پدر و زندگی میان مردم، تا حد زیادی به سیاست ایران در قبال آلمانها از یک طرف و شوروی از طرف دیگر پی میبردیم. بخش کودکی بیژن را ارسلان قاسمی بازی میکرد و ایفاگر نقش از جوانی تا پیری به عهده پارسا پیروزفر بود. درواقع تمام ماجراهای سریال روی دوش شخصیت بیژن با بازی پیروزفر قرار داشت. شاید «در چشم باد» ضعفهایی داشت و با نقدهایی روبهرو بود، اما بازی پیروزفر جزو نقاط قوت این سریال به حساب میآمد و به ماندگاریاش کمک کرد.
مهمان مامان | داریوش مهرجویی | یوسف | 1382
یکی از متفاوتترین بازیهای پارسا پیروزفر را در فیلم «مهمان مامان» شاهد بودیم؛ نقشی که قرار بود ابتدا به محمدرضا گلزار تعلق بگیرد اما با یک جابهجایی توانست به اثری قابلتوجه در کارنامه پیروزفر بدل شود. پیروزفر با ظاهری متفاوت در قامت یک معتاد گردوفروش در این فیم ظاهر شده. مردی که مدام سیگار گوشه لبش است، چرت میزند و راه رفتنش مثل معتادهاست. هیچ چیز در دنیا برایش اهمیت ندارد. عاشقانه زنش را دوست دارد اما اعتیاد اجازه نمیدهد رفتاری درست با او داشته باشد. در جایی از فیلم برای کمک در فراهم کردن شام بعد از سالها به خانه پدر و مادرش میرود و یخچال و فریزرشان را غارت میکند و اتفاق مهمی را در فیلم رقم میزند. گریههای او به حال بدبختی خودش در سکانس بیمارستان هم از جمله وجوه مهم بازیاش در این فیلم است.
اشک سرما | عزیزالله حمیدنژاد | کاوه کیانی | 1382
«اشک سرما» یکی از جذابترین آثار عاشقانهای است که با محوریت جنگ ساخته شده. داستان در دوران درگیری کردستان روایت میشود و پیروزفر نقش سربازی به نام کیانی را بازی میکند که تخصص زیادی در خنثی کردن مین دارد. کیانی هنگام انجام وظیفهاش با دختری کرد مواجه میشود که طعمهای است برای پرت کردن حواس سربازهای ایرانی. او ابتدا توجهی به دختر ندارد و از وظیفهاش غافل نمیشود اما رفتهرفته به دلایلی دیگر مجبور میشود کنار دختر قرار بگیرد. تغییر تدریجی احساسات کیانی، فضای جذابی را پدید میآورد. پیروزفر در این فیلم همراه گلشیفته فراهانی عاشقانهای متفاوت و جدید خلق کرد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. برای این فیلم از جشنواره فیلمهای آسیایی دهلینو، جایزه گرفت و نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هشتمین جشن خانه سینما شد.
نقاب | کاظم راستگفتار | نیما | 1383
پارسا پیروزفر به همراه امین حیایی در فیلم «نقاب»، زوج جذابی را در تشکیل دادند و در نقش جوانهایی ظاهر شدند که با بهرهکشی از زنان ثروتمند، روزگار میگذرانند. شاید به طور کلی بتوان گفت از میان فیلمهای مهم کارنامه پیروزفر، «نقاب» نمیتواند جایگاه ویژهای داشته باشد اما بازی موفق او در این فیلم باعث میشود نتوانیم آن را از سایر آثار مهمش خارج کنیم. پیروزفر شگرد خوبی برای بازی در این فیلم پیش گرفته بود و روی حرکات و احساساتش تسلط زیادی داشت. تلاش میکرد تا مخاطب او را به عنوان یک پسر عاشق باور کند و تا اواسط فیلم به خیالش هم نرسد که چهره واقعیاش را پشت نقاب پنهان کرده است.
اینجا بدون من | بهرام توکلی | رضا | 1389
اواخر دهه هشتاد، پارسا پیروزفر در همکاری با فاطمه معتمدآریا، صابر ابر و نگار جواهریان، نقشی کوتاه اما اثرگذار در فیلم «اینجا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی بازی کرد. او در نقش رضا، دوست و همکار پسر خانواده و همچنین معشوقِ دختری ساده و تنها که به خاطر مشکلات جسمانیاش گوشهگیر شده بود به میدان آمد و جایگاه ارزشمندی در فیلم داشت. دختر با شنیدن صدای ضبط شدهی دوست برادرش به او علاقهمند میشد و با این عشق یکطرفه انگیزه زندگی پیدا میکرد. پیروزفر در نقش مردی حمایتگر، مهربان و خوشرو به خانه آنها وارد میشد و توجه همه را جلب میکرد اما فاش رازی درباره نامزدیاش همهچیز را بهم میریخت. بخش مهمی از بار احساسی فیلم روی دوش بازی پیروزفر قرار داشت.
تیتی | آیدا پناهنده | ابراهیم | 1398
در فیلم «تیتی» به کارگردانی آیدا پناهنده، پارسا پیروزفر را در قامت مردی فیزیکدان به نام ابراهیم میدیدیم؛ یک استاد دانشگاه که تمام فکر و انگیزه زندگیاش اثبات فرمولی درباره شهابسنگها بود و مطمئن بود میتواند به واسطه آن اتفاق مهمی را در جهان رقم بزند. او بعد از عمل جراحی مغز، چرکنویسهای فرمولهایش را گم میکرد و به همین دلیل زندگیاش با تیتی گره میخورد. مواجهه او از یک طرف با تیتی سادهدل و عاشق و از سوی دیگر با نامزد او امیرساسان که مردی دائمالخمر و منفعتطلب بود زندگی او را تحتتاثیر قرار میداد. پیروزفر در طول فیلم رفته رفته از قامت مردی جدی با ذهنی که جز فرمول چیزی در آن وجود ندارد به مردی با احساس بدل میشد و مواجهه جالبی با تیتی داشت.
یاغی | محمد کارت | بهمن| 1401
پارسا پیروزفر در سریال «یاغی» به کارگردانی محمد کارت، نقش مردی قدرتمند و ثروتمندی به نام بهمن را بازی میکرد؛ شخصیتی که ابتدا به عنوان مردی حمایتگر و مهربان معرفی میشد که جز کمک به نوجوانان فرودست جامعه و رساندن آنها به آرزویشان فکر دیگری در سر ندارد. رفتهرفته اما با کشف رازهایی درباره زندگیاش متوجه میشدیم که تمام حمایتها پوششی برای قاچاق مواد است و از بچههای تیم ملی کشتی برای منافع خودش استفاده کرده. او برخلاف ظاهر مهربان و دلسوزش، حتی به همسرش هم رحم نکرده بود. قاتل پدر همسرش بود و برای اینکه از شر همسر قبلیاش رها شود او را سالیان سال به حبس انداخته بود. پیروزفر این شخصیت مرموز را چنان بازی میکرد که هیچکس شک نمیکرد آدم بدی باشد. این مسئله باعث میشد مخاطبان به اشتباه بیفتند و او را در این قالب باور کنند اما رفته رفته رودست بخورند.