کامنتنویسی توییتری میان داروغهزاده و رضوی بر سر قضاوت کردن و قضاوت نکردن به جاهای باریک رسید؛ سید محمود رضوی برای داروغهزاده نوشت: «اگر بحث پروندهسازی باشد ما و همکاران خاطرات جذابی از ارسال فیلمنامهها از معاونت شما به نهادهای خاص داریم.» داروغهزاده هم صحبتهای او را بیپاسخ نگذاشت و جواب داد: «ما قطعا هیچ فیلمنامهای برای هیچ نهاد خاصی نفرستادیم، البته برخی تهیهکنندگان با همکاری نهادهای مذکور فیلم میساختند که اشکالی هم ندارد.» روزنامه اعتماد در گزارشی سعی کرده از سوی برخی فیلمسازها و تهیه کننده ها این موضوع را پیگیری کند.
سیروس الوند: فقط فیلمنامههای خاص دچار این اتفاق میشوند
سیروس الوند فیلمساز پیشکسوت سینمای ایران در پاسخ به این سوال که آیا فیلمنامه ها از ارشاد به نهادهای خاص میرود، به اعتماد گفت: «اینکه مطرح میشود نهادهای خاص درباره بعضی فیلمنامهها نظر میدهند، به نظر من این در مورد فیلمنامههای خاص با موضوعات و شرایط خاص صورت میگیرد که باید نهادهای خاص آن را مطالعه کنند وگرنه به نظرم بعید است که همه فیلمنامهها توسط چنین نهادهایی خوانده شود چرا که آن نهادهای خاص میتوانند در شورای پروانه ساخت نماینده داشته باشند.»
به باور این کارگردان در چند دهه گذشته در درون هر فیلمسازی یک نوع ممیزی رشد کرده و آنها دیگر الان به سانسورچیهای قهاری تبدیل شدهاند تا این حد که وقتی طرحها و فیلمنامههایشان را برای همکاران میفرستند به یکدیگر گوشزد میکنند و به هم اصلاحیهها را یادآوری میکنند: « خدا رحمت کند سیفالله داد را که وقتی معاونت امور سینمایی را بر عهده داشت شورای پروانه ساخت و بررسی فیلمنامهها را حذف کرد ولی فیلمسازان نتوانستند از این موقعیت استفاده کنند در نتیجه در آن مقطع فیلمهای مبتذل زیاد شد. انگار که کسی باید بالای سر ما باشد و به ما یادآوری کند که چگونه فیلم بسازیم؛ در آن مقطع فیلمسازان از یک فرصت طلایی نتوانستند سود ببرند و همه ما به دوران گذشته بازگشت داده شدیم.»
این کارگردان تاکید میکند که ما فیلمسازان هرگز آییننامهای مدون و اعلامشده در خصوص ممیزی آثار سینمایی نداشته و نداریم همین امر موجب میشود که نقطه نظرات سلیقهای جای قرار و قانون را بگیرد. در زمان یک معاونت فیلمی سالها توقیف میشود مثل «آدم برفی» میرباقری و «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا ولی در دورههای بعد هر دو فیلم به نمایش درآمدهاند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
سید جمال ساداتیان: درباره نوع میزانسن و تدوین هم نظر میدهند چه برسد به فیلمنامه
با سید جمال ساداتیان تماس گرفتیم و پرسیدیم نظر شما درباره این مهم چیست. او که تجربه فیلم توقیفی «به رنگ ارغوان» و فیلم تحریم شده از سوی حوزه هنری یعنی «برف روی کاجها» را در کارنامهاش دارد در ابتدای امر بیان میکند: «اینکه فیلمنامههای سینمایی برای نهادهای خاص ارسال شود مقوله کاملا طبیعی است و ایرادی به آن وارد نیست.» و در توضیح صحبتهایش میگوید: «وقتی فیلمسازان در حوزههای مختلف اجتماعی قصهای را انتخاب میکنند ناچارند به مباحث مختلف ورود پیدا کنند و مشکلات را از زوایای گوناگون در فیلمها ترسیم کنند. اما از آنجایی که آستانه تحمل نهادها و ارگانها پایین است و راجع به هر موضوعی معترض میشوند، با اعتراض خود وزارت ارشاد را در تنگنا قرار میدهند که چرا فیلمها با چنین مضمونهایی ساخته میشوند؟ به غیر از این سازمانها، حوزههای امنیتی هم به این حوزه ورود پیدا میکنند چون نگرانی نسبت به طرح بعضی مباحث دارند. آنها فیلمنامهها را مطالعه میکنند از این جهت که نکند اطلاعات محرمانه و سری در فیلمها تبیین شود.» این تهیهکننده در ادامه میگوید: «از این منظر اگر به موضوع نگاه کنیم میبینیم که بخشی از این مباحث درست است و نباید مطالعه فیلمنامهها توسط نهادهای خاص دخالت تلقی شود چون ارگانها به لحاظ حقوقی، قضایی، اطلاعاتی، نظامی فیلمنامهها را بررسی میکنند و نظرات امنیتی آنها درست و بهجا است.»
اما از نظر ساداتیان این ماجرا سویه دیگری هم دارد و بحث به همین جا ختم نمیشود و آن این است که: «سختی و دشواری کار آنجاست که فیلمسازان علاقهمند به حوزههای اجتماعی، موضوعاتی را دستمایه ساخت قرار میدهند که صرفا به خاطر دخالت برخی ارگانها و نظرات برخی نهادها نمیتوانند آن موضوع را بسازند، به همین دلیل برای پرداخت به آن موضوع با محدودیت مواجه میشوند.»
تهیهکننده «برف روی کاجها» با اشاره به اینکه حتی نظرات نهادهای امنیتی هم در مورد فیلمنامه باید کلان و گسترده باشد و نباید جنبه دخالت بگیرد گلایهای را در این زمینه مطرح میکند: «نیروی انتظامی حتی درباره نوع میزانسن، دکوپاژ، تدوین و اینکه دوربین چگونه و کجا قرار بگیرد هم اظهارنظر میکند چه برسد به فیلمنامه، حتی درباره اینکه کاراکتر پلیس چه ویژگی در فیلم داشته باشد هم نظر میدهد، حتی بعضی وقتها انتخاب بازیگر را هم آنها به عهده میگیرند و در مرحله انتخاب بازیگران نظر میدهند. انگار نه انگار فیلم کارگردان دارد.» او در ادامه میگوید بحث نظارت بر فیلمنامهها یک چیز است ولی وقتی دخالت به حدی میرسد که تمام فیلترها تنگ و تنگتر میشود و به وزارت ارشاد فشار زیاد وارد میشود کار سخت میشود و تمام این مباحث باعث میشود دایره کار کردن در سینما محدود شود. با این حال ساداتیان در پایان صحبتش به این موضوع اشاره میکند که صحت و سقم نظارت بر فیلمنامههای سینمایی توسط نهاد خاص باید توسط وزارت ارشاد تایید یا تکذیب شود: «تمام صحبت من این است که وقتی حرفهایی در این خصوص مطرح میشود به این معنا است که ارگانها و سازمانها حساسیت خاصی نسبت به طرح برخی از موضوعات دارند و آستانه تحمل آنها پایین است. این درحالی است که باید اجازه دهند سینما به رسالت خود را بر عهده بگیرد و به فیلمسازان این فرصت داده شود که قصههایشان از دل حوادث جامعه بیرون آید.»