مسعود کیمیایی حالا هشتاد و دومین سالگرد تولد خود را جشن میگیرد. کسی که تا همین الان بیش از 30فیلم ساخته با بیش از 30 قهرمان دوست داشتنی، قهرمانانی که مرام و مسلکشان در دنیای امروز دیگر کیمیا شده است. شاید به خاطر همین است که امروزی ها قهرمانان او را نمی شناشند. چون آنها از معرفتی حرف می زنند و پای بند به مرامی هستند که سال هاست فاتحه اش خوانده شده و نسل امروز فقط سنگ قبری از آن دیده اند. حالا او مانده و نسلی که هیچ چیزاز مرام قهرمانش نمی داند، یعنی چیزی ندیده که بداند اما یکه سوار هنوز خسته نشده است.
به گزارش فیلمنیور، شاید نسل امروز هیچ رد و نشانی از آدمهای کیمیایی در جامعه امروز نبیند اما او فیلم هایش را می سازد تایادبودی باشند برای رفاقت ها و مرام هایی که دیگر زنده نیستند؛ همان مرامی که قهرمان قصه های کیمیایی برای زنده ماندنش جان می دهد و حاضر است دست در کیسه مارگیری کند. نفسمان بند است به نفست آقای کیمیایی تا همچنان برایمان قهرمان تازه خلق کنی.این شماره از تالار مشاهیر تقدیم میشود به عالجناب مسعود کیمیایی.
دوران قبل از کارگردانی | مسعود کیمیایی از جمله کارگردانانی است که به شکل تجربی سینما را آموخت و پا در عرصه کارگردانی گذاشت. او پیش از ورود به دنیای فیلمسازی به عنوان دستیار کارگردان کارش را شروع کرد. کیمیایی در این دوره در دو پروژه سینمایی کار دستیاری را تجربه کرد و با زیر و بم اصول کارگردانی آشنا شد. فیلم «قهرمانان» یکی از فیلمهایی بود که کیمیایی در گروه کارگردانی آن حضور داشت. این فیلم یک پروژه بین المللی بود که کارگردانی اش را «ژان نگولسکو» رومانیایی برعهده داشت و برادران اخوان هم تهیهکننده آن بودند. بهروز وثوقی تنها بازیگر ایرانی این فیلم بود و مسعود کیمیایی هم در کنار آنها به عنوان یکی از دستیاران در گروه کارگردانی حضور داشت. کیمیایی علاوه بر این در فیلم «خداحافظ تهران» هم کار دستیاری را تجربه کرد. او در این پروژه دستیار ساموئل خاچکیان بود که در دهه 40 سینمای ایران تحت تاثیر او و ساختههایش بود. کیمیایی در سن 25 سالگی دستیاری خاچکیان را تجربه کرد.
آغاز کارگردانی | مسعود کیمیایی بعد از کسب تجربه در دو پروژه مهم سینمایی در سال 1347 و در سن 27 سالگی تصمیم گرفت تا نخستین فیلم بلند سینماییاش را جلوی دوربین ببرد. همکاری با بهروز وثوقی در دو پروژه «قهرمانان» و «خداحافظ تهران» شرایطی را مهیا کرد تا این بازیگر در فیلم اول کیمیایی ایفاگر نقش اصلی فیلم یاشد. «بیگانه بیا» اگرچه به عنوان کار اول اثر قابل قبولی به حساب میآمد اما در مجموع برای او و وثوقی آورده چندانی نداشت. اما یکسال بعد از «بیگانه بیا» کیمیایی اتفاقی را که دنبالش بود با ساخت فیلم «قیصر» رقم زد. فیلم او با داستان و فضایی متفاوت اثری ضد جریان محسوب میشد از همین رو در اکران اولیهاش مورد استقبال قرار نگرفت. اما این فرصت را به دست آورد تا در اکران دوم بار دیگر در معرض نمایش قرار بگیرد . در اکران مجدد مخاطبان به فیلم روی خوش نشان میدهند و «قیصر» موفق میشود رکود فروش سال سینمای ایران را بشکند. استقبال مخاطبان از این فیلم متفاوت جریان سینمای ایران را تغییر میدهد و کیمیایی همراه با داریوش مهرجویی تبدیل به سردمداران موج نو سینمای ایران میشوند.
فیلمهای قبل از 57 | پیش از اینکه ایران در سال 1357 دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی شود، مسعود کیمایی جایگاه خود را به عنوان یک کارگردان تاثیرگذار و پیشرو در سینمای ایران تثبت میکند. او بعد از انقلابی که با قیصر به راه میاندازد در سال 1349 فیلم «رضا موتوری» را جلوی دوربین میبرد. فیلمی که اگرچه موفقیت قیصر را برایش به ارمغان نمیآورد اما جلوهدیگری از تواناییهای کیمیایی را به رخ میکشاند. او یکسال بعد مسیر فیلمسازیاش را به سمت و سوی دیگری هدایت میکند. از فضای جامعه امروز فاصله میگیرد و داستانش را در یک بستر تاریخی روایت میکند. او به دوران قاجار میرود و قصه دلدادگی یک لوطی به نام «داش آکل» را با نگاهی به داستانی از صادق هدایت جلوی دوربین میبرد. دیگر فیلم کیمیایی در این دوران «بلوچ» نام دارد که اثری ضعیف به نسبت همهکارهایش در این دوره است. بعد از بلوچ ، کیمیای بار دیگر سراغ یک اثر اقتباسی میرود و فیلم «خاک» را براساس داستانی از محمود دولتآبادی میسازد. «گوزنها»در سال 53 تبدیل به بهترین اثر کیمیایی میشود. او در ادامه «غزل» و «سفر سنگ» را هم کارگردانی میکند. کیمیایی در همین سالها دو فیلم کوتاه «اسب» و «پسر شرقی» را هم برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میسازد.
دوره بعد از 57 | کیمیایی از جمله کارگردانانی است که بعد از سال 57 هم مجوز کار میگیرد و در این عرصه به فعالیتش ادامه میدهد. اولین فیلم او در این دوره ارتباطی مستقیم با تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه دارد. کیمیایی براساس نمایشنامه «شب سمور» نوشته بهرام بیضایی فیلم «خط قرمز» را جلوی دوربین میبرد. همکاری موفقیت آمیز او با سعید راد در فیلم «سفر سنگ» موجب میشود تا او نقش اول فیلم «خط قرمز» را هم به این بازیگر بسپارد. این فیلم درست در برههای ساخته میشود که هنوز قانون حجاب مصوب نشده بوده از همین رو بازیگران زن از جمله فریماه فرجامی بدون حجاب جلوی دوربین ظاهر میشوند. «خط قرمز» در نخستین جشنواره فیلم فجر در بهمن سال 1360 به نمایش در میآید، اما به دلیل بی حجاب بودن بازیگرانش هیچگاه فرصت نمایش به دست نمیآورد و به محاق میرود.
دوران دهه 60 | کیمیایی بعد از توقیف «خط قرمز» به مدت 4 سال از سینما فاصله میگیرد تا اینکه در سال 1364 سراغ پروژه «تیغ و ابریشم» میرود. فیلمی متفاوت که البته نمیتواند نه نظر دوستدران سینمای کیمیایی را تامین کند و نه نظر منتقدان را. او بعد از شکست «تیغ و ابرایشم» استراحتی سه ساله به خودش میدهد سال 1367 به سفارش بنیاد سینمایی فارابی فیلم «سرب» را کارگردانی میکند. در این فیلم هم کیمیایی بار دیگر از جامعه امروز فاصله میگیرد و در بستر یک دوره تاریخی به روایت قصه «سرب» میپردازد. فیلمی که میتوان از آن به عنوان یک فیلم گانگستری ایرانی نام برد. سرب در واقع کیمیایی را در دوران جدید احیا میکند. شاید وجود همین انرژی است که موجب میشود تا کیمیایی بعد از آن یکی از بهترین کارهای خودش در دوران بعد از سال 57 را بسازد. «دندان مار» بی شک بهترین فیلم او در این دوران است. فیلمی که تصویری جامع از تهران دوران جنگ را به تصویر میکشاند.«گروهبان» حس ختام فعالیت فیلمسازی کیمیایی در دهه 60 است.
دوران دهه 70 | کیمیایی دهه هفتاد را با ساخت فیلم «ردپای گرگ» شروع میکند. فیلمی که به نوعی بازگشتی است به سینمای آشنای او در دهه 50. کیمیایی در این فیلم روای قصه قهرمانی زخم خورده است که برای انتقام از نامردیهای دوستانش پاشنه ور میکشد و دست به ضامندار میشود. کیمیایی بعد از این فیلم «تجارت» را میسازد که نخستین تجربهاش در زمینه ساخت اثری در خارج از کشور محسوب میشود. تجارات برای او توفیقی به ارمغان نمیآورد. با شروع نیمه دوم دهه هفتاد و در آستانه ورد ایران به تحولات اجتماعی دوران بعد از دوم خرداد کیمیایی نسل قهرمانش را تغییر میدهد و به سراغ جوانها میآید. «ضیافت»، «سلطان»، «مرسدس» و البته «اعتراض» ماحصل همین تغییر رویکرد است. او با حضور یکسری قهرمان جوان به نقد شرایط حاکم بر جامعهای که در حال پوستاندازی است میپردازد. این نگاه در فیلم «اعتراض» نمود بیشتری دارد، هر چند که «ضیافت » و «سلطان» آثار بهتری از آن هستند.
دوران دهه 80 و 90 | کیمیایی بعد از فیلم «اعتراض» تصمیم میگیرد تا اثر جدیدش را در کشور کوبا جلوی دوربین ببرد. او به همین منظور سفری جنجالی به امریکا انجام میدهد. این پروژه در نهایت به سرانجام نمیرسد و کیمیایی به ایران باز میگردد تا با فیلم «سربازهای جمعه» فعالیتش را در ایران از سر بگیرد. بعد از ساخت «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی فیلمهایش را وارد یک فضای تازهای میکند. از اینجا به بعد پسرش پولاد تبدیل به قهرمان قصههایش میشود. «حکم»، «رییس»، «محاکمه در خیابان» و «جرم» ماحصل همین تغییر رویکرد است. در این میان «جرم» اثر شاخصتری میشود و برای کیمیایی سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر را به ارمغان میآورد. کیمیایی در دهه 90 چهار فیلم «متروپل»، «قاتل اهلی»، «خون شد» و «خائن کشی» را هم میسازد. فیلمهایی که وجه دیگری از سینمای کیمیای هستند به خصوص «قاتل اهلی» و «خائن کشی».
افتخارات | کیمیایی در دهه 50 در دوره دوره جشنواره فیلم سپاس برنده جایزه میشود. او در سال 48 جایزه بهترین فیلم و کارگردانی را برای «قیصر» از آن خودش میکند و در سال 1350 هم برای کارگردانی فیلم «داش آکل» جایزه بهترین کاگردانی را تصاحب میکند.او در سال 1368 برای فیلم دندانمار موفق به دریافت تندین بهترین کارگردانی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی میشود و از جشنواره فیلم فجر هم دو سیمرغ بلورین برای فیلم «جرم» میگیرد یکی شمرغ جایزه ویژه هیات داوران و دیگری سیمرغ بهترین فیلم. اما در عرصه بین المللی هم کیمیایی موفقیتهای زیادی را به دست آورده است. بهترین فیلمنامه انجمن بینالمللی فیلم تاشکند برای فیلم «داش آکل»، مدال نقره جشنواره بینالمللی فیلم مانهایم-هایدلبرگ برای فیلم «غزل»، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم قاهره برای فیلم «سفر سنگ»، هوگو طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو برای فیلم دندان مار از جمله افتخارات جهانی کیمیایی هستند. فیلم «دندان مار» او همچنین در سال 1992 میلادی نامزد خرس طلایی جشنواره فیلم برلین هم شده است.
رمان نویسی | مسعود کیمیایی از جمله کارگردانا مولف سینمای ایران است که اکثر فیلمهایش را با فیلمنامهای به قلم خودش جلوی دوربین برده است. تسلط بی نظیر او در خلق داستان و دیالوگهای منحصر بفرد موجب شد تا او به رمان نویسی هم گرایش پیدا کند. «جسدهای شییشهای» اولین رمانی است که به قلم او منتشر میشود. رمانی دو جلدی که با استقبال بی نظیری مواجه میشود و به چاپهای بعدی میرسد. او در سال 82 کتاب شعری به نام «زخم عقل» را روانه بازار کتاب میکند و در ادامه مسیر رمان نویسیاش را به نگارش رمان «حسد بر زندگی عینالقضات» ادامه میدهد. این رمان توسط نشر ثالث به بازار میآید. رمان سه جلدی «سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند» تا به اینجا آخرین کار او در زمینه رمان نویسی است. کیمیایی قصد داشت پیش از شروع همهگیری کرونا براساس رمان «جسدهای شیشهای» سریالی را به همین نام جلوی دوربین ببرد که این اتفاق تا الان نیفتاده است.
به اعتقاد من فیلم (متروپل) استاد کیمیایی درست است شاید در قواره قیصر نباشد اما منتقدان نباید بی تفاوت از کنارش بگذرند .ستایش میکنم استادی را که سهراب کشی نکرد و چون خود را تربیت کرد با ماندن و ساختن
تبریک میگویم سالروز تولد فردوسی سینمای ایران .من جایزه فردوسی به رسم هدیه تقدیم میکنم به این مرد بزرگ .در آخر عرض کنم که اگر پله برای فوتبال متولد شد کیمیایی هم برای سینمای ایران ساخته شد
سلام.ازفیلم غزل چیزی نگفتید،به نظرم بااین مقدمه ی ظاهرامهربانانه ونزدیک به سینمای ایشان قصدداشتیدفاتحه قهرمان های کیمیایی رابخوانید وخواندید.نوشته شمایاآور ِ مثل معروف فارسی دوستی خاله خرسه بود.کی گفت اکران اول قیصربی رونق بود .