سما بابایی | موسیقی متن و تیتراژ در صورتیکه درست ساخته شدهباشند ، تبدیل به هویت و شناسنامه آن اثر میشوند، تا جاییکه وقتی مخاطب آوای موسیقی متن سریال به گوشش میخورد، سکانسها و تصاویر آن در ذهنش نقش میبنند. اتفاقی که در حال حاضر حبیب خزاعی فر با موسیقی متن سریال «زخم کاری» حادث کرده است. پیش از این بامداد افشار با سریال «پوستشیر» و قبلترها فردین خلعتبری، آریا عظیمی نژاد، ناصر چشم آذر و فرهاد فخرالدینی این اتفاق را به گونهای دیگر رقم زدهاند.
سریال «زخم کاری» بعد از چند قسمت که از پخشِ آن می گذرد، توانسته است جای خود را میانِ مخاطبانش باز کند که در این میان حضور دوبارهی حواد عزتی نیز تاثیر بسیار داشته است؛ اما نمیتوان از زخم کاری گفت و از موسیقی «حبیب خزایی فر» در موفقیت این سریال و همراهی بینندگان با آن نگفت، بهطوری ک میتوان این طور استنباط کرد که موسیقی آهنگساز جوان اما با تجربه، به یکی از اصلیترین مولفههای این سریال بدل شده است؛ بر همین اساس نگاهی داشتهایم به موسیقی سریالهایی که خود به عنوان شناسنامهی آن اثر بدل شدهاند. از زخم کاری شروع میکنیم که این روزها در حال پخش است و دربارهی پوست شیر میگوییم که مدت زمان زیادی از پخش آن نمیگذرد و در ادامه نقبی به آثار ماندگار سینمای ایران میزنیم.
زخم کاری | آهنگساز: حبیب خزاییفر
حبیب خزاییفر در موسیقی «زخم کاری» ژانر و فضای موسیقی متفاوتی را تجربه و اجرا کرده است؛ اگر پیش از این آثارش همواره ارکسترال بوده؛ در اینجا بیشتر گیتار الکتریک با سازهای ارکسترال تلفیق شده است؛ او موسیقیای ساخته که حس ترس و وحشت را به مخاطب القا کند؛ تم موسیقی سریال الهام گرفته از خشونتی است که مالک دارد و به همین خاطر است که حضور صداهای الکترونیک سازهایی مانند درامز و گیتاربیس را به شکل محسوسی در این کار مشاهده میکنیم.
ملودی در این کار گاه تمپوی پایین دارد و موسیقی خلوت است و آهنگساز از صداهای الکترونیک بهره برده و گاه موسیقی به راک نزدیک می شود تا فضای جنایی را القا کند، او در صحنههای اسلوموشن هم از نوعی موسیقی که حالت شوک ایجاد کند استفاده کرد و شاید همان حالت آزاردهنده، دلیل موفقیت موسیقی سریال باشد؛ این نکتهای است که خود خزاییفر نیز به آن صحه میگذارد و می گوید قصدش نمایشِ عریانِ خشونت بوده است.
خزاییفر کار را پیش از اتمام فیلمبرداری و با خواندن رمان «بیست زخم کاری» و سپس خواندنِ فیلمنامه آغاز و تم اصلی را برای خود طراحی کرد و به همین خاطر زمانی که اثر روی میز تدوین قرار گرفت، هفت ترک موسیقی آماده بود. این اتفاق نمیتوانست رخ دهد اگر او و مهدویان پیش از این تجربههای بسیاری چون «ماجرای نیمروز»، «ایستاده در غبار»، «لاتاری»، «ماجرای نیمروز2» و «آخرین روزهای زمستان» را با هم نداشتند و به زبان مشترک با یکدیگر نرسیده بودند. خزاییفر بعد از این سالها به خوبی ایدهها، رنگها، سرعت کاتها و دیگر ریزه کاریهای مهدویان را میشناسد و بر اساس آن موسیقی مینویسد. در «زخم کاری» نیز آنچه خلق کرده، با متن داستان و شخصیتها همراه است. موسیقی او در این اثر چون یکی از کاراکترها عمل میکند و گاه مخاطب را شوکزده میکند و فضاسازی صوتی مناسبی را ایجاد میکند.
آن زمان که فصل اول سریال در حال پخش بود، برخی به این ماجرا انتقاد داشتند که از سکوت در موسیقی استفاده نشده در حالی که گاهی سکوت، تأثیرگذارتر از موسیقی عمل میکند؛ اما بعدتر به این نتیجه رسیدند که میزان استفاده از موسیقی متناسب است.
پوست شیر | آهنگساز: بامداد افشار
«پوست شیر» نامِ بامداد افشار را به عنوان آهنگساز به دنبال میکشید و همین سبب میشد از همان ابتدا متوجه شویم که با اثری متفاوت روبهرو هستیم؛ بهخصوص آنکه نام سریال برگرفته از یکی از خاطرهانگیزترین و بهترین قطعاتِ موسیقی پاپِ ایران (پوست شیر) بود و چند جایی نیز در طول سریال و همچنین یک بار در تیتراژ پایانی از این قطعه استفاده شد. این اولین بار نیست که افشار از قطعات قدیمی در آثار خود بهره میگیرد، برای مثال در سریال «روزی روزگاری مریخ» نیز از قطعهی «عقرب زلف کجت» و در کارهای دیگرش نیز از دیگر قطعات نوستالژیک کمک گرفت تا ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند.
افشار که پیش از این در سریالهای «قورباغه»و «یاغی» نشان داده بود که به خوبی مختصاتِ ساختِ موسیقی برای یک سریال را میشناسد؛ این بار نیز از تمهای مختلفی بهره برد که نهتنها بر روی سریال نشست که به ترند فضای مجازی نیز بدل شد. او گاهی از تمِ قطعهی «پوست شیر» بهره برد تا اضطرابِ نهفته در فیلمنامه را به مخاطب منتقل کند. امنا نقطهی اوج کار او ، ملودی ای بود که یک ساز باستانی چینی که آن را از خانوادهی سازهای مغولی میدانند، بهره برد. افشار، از این ساز که در ایران با نام «آرخو» شناخته میشود؛ در لحظاتی بهره گرفت که شخصیتهای داستان دچارِ نوعی سرافکندگی همراه با غم میشوند. استفادهی گسترده از این ساز به خاطرِ علاقهی شخصی او به صدا و رنگ صداست. او در کارهایش بیشتر از آن که به ملودی و فرم سازها دقت کند، به رنگ صداها علاقهمند است.
در زمان پخش سریال این شائبه ایجاد شد که «افشار» در موسیقی این سریال از آثار هانس زیمر و موسیقی آثاری چون «میانستارهای» از ساختههای این هنرمند کپی کرده است؛ اتفاقی که به هیچ وجه نمیتوان آن را پذیرفت و میتوان گفت افشار چون بسیاری دیگر از هنرمندان از آثارِ زیمر بهره برده تا اثر شخصی خود را به نگارش درآورد و حرف خود را با موسیقیاش بیان کند و چنان درست این کار را انجام داد که به یکی از مولفه های مهم این سریال در کنار فیلم نامهی قوی، کاارگردانی خوب و بازی های درخشان قرار گرفت و توانست در روحِ مخاطب نفوذ گند.
او چنان در ساخت موسیقی این اثر موفق عمل کرد که تماشای سریال بدون موسیقی او، چیز مهمی کم دارد. اگر ملودیهای او نبود؛نمیشد آن غم و رنجِ پدر و مادر ساحل که فرزندشان را از دست دادهاند، درک کرد. بامداد افشار در سالهای اخیر یکی از پُرکارترین آهنگسازانی است که در حوزهی موسیقی فیلم و سریال فعالیت میکند؛ اما این آهنگسازِ جوان و پراستعداد خوب میداند که در هر تجربهاش، چه اتفاقی رقم زند که موسیقیاش را خاص کند و امضای خودش پای آن بیفتد.
سریال پایتخت | آهنگساز : آریا عظیمینژاد
سریال «پایتخت» نمیتوانست از این حجم معروفیت برخوردار شود؛ اگر موسیقی آریا عظیمینژاد روی آن نمینشست. او در ساخت موسیقی این اثر به موسیقی علیآباد کتول (همان جایی که داستان سریال در آن میگذرد) رجوع کرد و موسیقی مازندران. اما آریا هم زمان با هر سفرِ خانوادهی نقی از موسیقی آن منطقه بهره برد، برای مثال در پایتخت دو که این خانواده به جنوب ایران سفر میکنند، مفصلها و نقاط پیوندی موسیقی جنوب و شمال را پیدا و آن را در کارش متبلور کرد؛ در پایتخت ۵ نیز که قسمتی از داستان در ترکیه میگذرد، به واسطهی آشناییاش با موسیقی این کشور، موسیقی ناحیه «کارادنیز» را مورد استفاده قرار داد که بسیار شبیه به موسیقی مازندران است.
عظیمینژاد در فصلهای مختلف این سریال تلاش کرد تا هر بار حرف تازهای داشته باشد و موسیقیای ارائه کند که هم مکمل تصویر باشد و هم اینکه خودش به تنهایی شخصیت مجزایی را داشته باشد؛ خودش در این باره گفته است: «هر بار که نغمهای از نقاط مختلف ایران و یا هر جای جهان میشنوم، نغمه را خالص میشنوم و در کنارش اتفاقهای ذهنیام را روی آن موسیقی رقم میزنم و بعد به شکلی جدید آن را میشنوم. تلاش میکنم تا این نغمهها را از حالت دانشگاهی و دستگاهی خارج کنم و به روزش کنم.»
در این اثر، سید جلال محمدی نوازنده دوتار و سرپرست گروه موسیقی «آوای تبری» نیز با او همکاری داشته است و زمینهی حضور خوانندگانی چون زمان شکارچیان، استاد اسحاقی، عماد محمدی و سید احمد حسینی را نیز محقق کرده است. استفاده از نوازندگان نوجوان و جوان و معرفی بیشتر سازهای متنوع منطقه مازندران از جمله «ل له وا» و «غرنه» نیز از دیگر تاثیراتی است که حضور این هنرمند در کنار عظیمینژاد را فراهم آورده است.
زیرتیغ | آهنگساز : حسین علیزاده
نام حسین علیزاده با آن پشتوانهی موسیقایی و ساخت آثار ماندگار بسیار، چنان وزانتی به موسیقی متن و تیتراژ سریال «زیر تیغ» داد که نهتنها بدل به بخش جداییناپذیر سریال شد که به عنوان اثری مستقل نیز قابلیتهای بسیاری پیدا کرد. حسین علیزاده در این سریال از تمی هماهنگ با کل تداستان بهره گرفت و موسیقیای ساخت که در آن روزگار دربرگیرنده صدای متفاوتی بود که گوش مخاطبان کم تر با آن آشنا بود؛ اما توانست به خوبی با مخاطبِ عام تلویزیون ارتباط بگیرد.
علیزاده در بخشی از موسیقی این اثر، قطعهی «سوگ» را اجرا کرد و بعدتر در کتاب ۱۰ قطعه برای تار آن را به شهید کامران کلهر برادر کیهان کلهر تقدیم کرد. محمدرضا هنرمند کارگردان سریال «زیر تیغ» درباره این آلبوم موسیقی نوشته بود: «علیزاده راسالهای سال بود که میشناختم. کارهایش به دل و جانم چنگ میزد و بارها چنان مرا از زمین جدا کرده بود که گفتنی نیست. در نیمه شب ششم آذرماه ۱۳۸۴ در حالی که صحنه کنسرت او به همراه کیهان کلهر، محمدرضا شجریان و همایون شجریان را در تالار بزرگ کشور آماده میکردم تا تمرینهای نهایی انجام شود نمیدانست که بیشتر از همه زیر نظرش دارم و به کوچکترین واکنشهایش حساس هستم. وقتی که از او خواستم تا برجای خودش روی صحنه بنشیند، برق تندخوییاش مرا هم گرفت. ولی میدانستم که حسینها بدون اینکه بخواهند و بدانند بی قرارتر و تندخوترند. مدارای آن شب من، او را به دامم کشید. دامی که از قبل برایش چیده بودم و او خود نمیدانست. رامش کردم و آرام آرام به زیر تیغ اش بردم.»
علیزاده خود نیز این اثر را یکی از آثار موفقِ خود میداند و بر این اعتقاد است که کارگردانِ اثر خود درک درستی از موسیقی دارد و به همینخاطر گاه از ایدههایش در ساخت موسیقی استفاده کرده است.
«گروه هم آوایان» نوازندگی قطعات «زیر تیغ» را به عهده داشتهاند، حسین علیزاده با تار و سه تار، فرزندانش نیما و صبا به ترتیب با سازهای تار، رباب، کمانچه و قیچک، علی بوستان با عود و سه تار، پیام جهانمانی با تار، راحله برزگری و پوریا اخواص هم با اجرای آواز افراد ثابت این گروه بودند. اگرچه نوازندگان نی، ویولن و ویلن سل، ویولن آلتو، سازهای کوبه ای و تمبک نیز از نوازندگان میهمانی بودند که علیزاده از آنها برای اجرای اثرش کمک گرفت. قطعاتی که همه آنها بر روی اشعار هوشنگ ابتهاج ساخته شده بودند.
«شب دهم» و «مدار صفر درجه» | آهنگساز: فردین خلعتبری
حسن فتحی پیش از شب دهم، سریال «پهلوانان نمیمیرند» را با موسیقی بابک بیات و خوانندگی محمد اصفهانی کار کرده بود؛ پس از آن بود که موسیقی «شب دهم» را به خلعتبری پیشنهاد داد و این آهنگساز از حضور افشین یداللهیِ فقید به عنوان ترانهسُرا بهره گرفت؛ هر چند کارگردان اصرار داشت از شعرِ قدما بهره گرفته شود؛ اما یداللهی برای آن ترانهای نوشت و به پیشنهاد فردین، مطلعِ «مرز در عقل و جون باریک است/ کفر و ایمان چه به هم نزدیک است» را به آن اضافه کرد.
پیش از قربانی، سه خوانندهی دیگر نیز کار را خواندند؛ اما نه آهنگساز و نه کارگردان چندان از نتیجهی کار راضی نبودند تا سرانجام قربانی اجرایش کرد. خلعتبری در ساخت موسیقی کل مجموعه، متاثر از پایان آن بود و با استفاده از سازهای ارکستر سمفونیک، تار، کمانچه، ضرب زورخانهای و آواز ایرانی از تمهای مختلفی چون تم جاهلی، تم پلیسی و تم عاشقانه بهره برد. اگر یکبار دیگر این سریال را از ابتدا تا انتها مشاهده کنید، درخواهید یافت که هر میزان که داستان پیش میرفت و به قسمتهای انتهایی میرسید، موسیقی نیز به بافت دراماتیک بیشتر نزدیک میشد.
آهنگساز در این اثر برای شخصیت حیدر دو تم جداگانه نوشت و در قسمتهایی از داستان نیز از تمهای اصلی تعزیه و تعزیه گردانی بهره برد و توانست تحول شخصیتی «حیدر» را با موسیقی نشان دهد. استفاده از صدای ترومپت عباس صالحی و آواز علاءالدین قاسمی بخشی از این ماجراست. او در تیتراژ پایانی به گونهای عمل کرد که موسیقی بهتدریج از موقعیت عمومی به حالت درونی شخصیتها نزدیک شد و موسیقی ارکستر به چند ساز و آوا و در ادامه به آواز تنهای یک مرد ختم شد.
«مدار صفر درجه» بعد از سریال شب دهم و فیلمهای «یک روز معمولی» و «رؤیاهایت را به خاطر بسپار»، چهارمین همکاری «فردین خلعتبری» با حسن فتحی بود. او در این اثر برای هر سکانس موسیقی جدا نوشت و از موسیقی مردمی دههی 20 شمسی بهره بُرد که از جمله آنها میتوان به قطعات غلامحسین مینباشیان اشاره کرد.
خلعتبری برای ساخت موسیقی این فیلم بار دیگر از دو یار موافق خود (افشین یداللهی به عنوان ترانهسرا و علیرضا قربانی به عنوان خواننده) بهره گرفت. آهنگساز کهنهکار با توجه به مضمونِ این اثر، یک سری تم عاشقانه را در موسیقی ایرانی و موسیقی عبری در نظر گرفت و زبان فارسی را با شعر یداللهی و زبان عبری را با بخشی از تورات که غزلهای عاشقانهی حضرت سلیمان است، کنار هم گذاشت.
این آهنگساز در گفتوگویی دربارهی موسیقی این سریال گفته است: «برای سریال مدار صفر درجه، تمهای سریال امام علی(ع) را دوباره شنیدم و از آن برای بسط و گسترش موسیقی ایرانی استفاده کردم. یا برای بیان صحنههای دراماتیک از کارهای دیگران استفاده کردم. کارهای آقای احمد پژمان و آقای بیات و آقای انتظامی هم در انتخاب نوع کار بی تأثیر نبود. حتی چند سریال خارجی را هم با توجه بیشتر به موسیقی آنها دنبال میکردم. مثل سریال شرلوک هولمز که در آن موسیقی قصه را دنبال میکند و گاه جلوتر، گاه عقبتر از آن پیش میرود. موسیقی شرلوک هولمز نسبت به تصویر و نورپردازی کاملاً تأثیرپذیر است.»
قصههای مجید | آهنگساز: ناصر چشمآذر
حالا که این متن نوشته میشود، هم آهنگساز و هم کارگردان در دیارِ دیگرند؛ اما اثری که خلق کردهاند؛ تا همیشه جاری است. چشمآذر برای ساخت موسیقی این اثر ترجیح داد که به جای استفاده از قطعات معروف اصفهان که فضای داستان در آن می گذشت، از تم آثار جاوادانه روحالله خالقی استفاده کند؛ او از تم «بوی جوی مولیان» و «تا بهار دلنشین» و ملودیهای دیگر خالقی بهره بُرد؛ آنچه این اثر را خلق کرد، حاصل سلیقه و ناخودآگاه هنرمندی نابغه بود.
امام علی (ع) ، سربداران ، روزی روزگاری | آهنگساز: فرهاد فخرالدینی
فرهاد فخرالدینی یکی از مهمترین چهرههای موسیقی ایران در تمام اعصار است. زبان موسیقایی او مبتنی بر جذابیت برای مخاطب، بهرهگیری از گنجینهی موسیقی محلی و همچنین بهکارگیری تکنیکها و سازهای موسیقی غربی در خدمت موسیقی ایران است. برای همین است که تمام آثارِ او در عین ملودی عمیقی که دارد با استقبال مخاطب همراه میشود. یکی از مهمترین آثار او سریال «سربداران» است که با وجودِ بافت، هارمونی و ارکستراسیون غنی به دلِ مخاطبان نشست و همچنان بیش از خود اثر در خاطرهها مانده است.
استاد بزرگ، موسیقی این سریال را به پیشنهاد محمد علی نجفی در شرایطی نوشت که دیگر به عنوان رهبر ارکستر رادیو و تلویزیون در سال ۵۸ استعفا داده بود. خودش تعریف کرده است که نجفی، کیهان رهگذر (نویسنده) و حسین علیزاده به خانهی او آمدند و این پیشنهاد را با او مطرح کردند. بعد از پذیرش، یک سوییت سمفونی برای این سریال نوشت که سازهای ایرانی در کنار سازهای غربی حضور داشتند و نوازندگانی چون مرحوممحمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمد فیروزی، بیژن کامکار، حمید متبسم، هادی منتظری، مجید درخشانی و… . در آن نواختند.
او در این سریال همزمان با آغاز فیلمبرداری، کار ساخت موسیقی را آغاز کرد و پیش از آن تمهای اصلی و تم های شخصیتها را داشت (اگرچه به سمت ارکستراسیون نرفته بود).. استاد فخرالدینی خود ایدهی تیتراژ را داد. او میخواست صورتها به شکل خاکستری و غبارآلود دیده شوند و نشان دهند که آنها از دل تاریخ آمدهاند و درواقع اول موسیقی تیتراژ ساخته شد و بعد تصویر تیتراژ برای آن. هم برای تیتراژ آغازین (قطعه تپه اسب سفید) و هم برای تیتراژ پایانی، تصاویر بر اساس موسیقی او ساخته و تدوین شدند.
استاد بزرگ موسیقی ایران، همچنین قطعهای با نام «رقص در دربار پادشاه» را برای این سریال نوشت که هیچگاه در آن پخش نشد، اما در همان سالها تبدیل به نشان اصلی یک برنامه اقتصادی در تلویزیون شد.
اما موسیقی تیتراژ سریال امام علی در واقع یک اثر بازآفرینی شده از عبدالقادر مراغی است که پیشتر مرحوم مرتضی حنانه نیز روی آثار او متمرکز بود. اما فخرالدینی سالهای متمادی روی آثار مراغی تمرکز و در این زمینه هم کارهایی را تولید کرده بود، بنابراین فضا به گونهای شد که همین کارهای تولید شده که یکی از آنها مربوط به موسیقی ابتدایی سریال است، در مجموعه امام علی (ع) نیز استفاده شد. در واقع عبدالقادر مراغی حدود ۶۰۰ سال پیش این اثر را با حروف ابجد در آثاری چون «مقاصد الحان» و «جامع الحان» تدوین کرده است و فخرالدینی پس از پژوهشهای فراوانی که در این زمینه انجام داد، تلاش کرد تا این آثار را در فضای موسیقایی امروز پیاده کند و آنچه در امام علی شنیده شد، تنها نسخه اجرایی برگرفته از آثار مکتوب عبدالقادر مراغی است.
فخرالدینی بیش از چهل سال پیش این نسخه موسیقایی از عبدالقادر مراغی را کشف کرده و بدین ترتیب یکی از دشوارترین کارهایی را که میشود در موسیقی کرد را انجام داده که آن یافتنِ راز و رمز این نتنویسی است؛ به عبارتی این موسیقی قبل از اینکه سریال تولید شده باشد توسط این استاد بزرگ ساخته شده بود و پخش آن برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ در منزل هوشنگ ابتهاج صورت گرفت.
در واقع در دوران منتهی به دهه ۶۰ که هنرمندان و اهالی فرهنگ، مجموعهای برای گردهمایی نداشتند، منزل ابتهاج در خیابان ارباب جمشید یکی از مکانهایی بود که هنرمندان دور هم جمع میشدند و آثار ادبی و هنری شان را ارائه میدادند و فخرالدینی هم برای اولین بار اثری از عبدالقادر مراغی را که بعدها تبدیل به موسیقی تیتراژ سریال امام علی شد را ارائه داد.
البته ساخت موسیقی سریال «امام علی (ع)» فقط به استفاده از تحقیقات و آثار منتسب به عبدالقادر مراغی منحصر نشد و این آهنگساز در هر بخش از سریال، تمهای متفاوتی را با ارکستر طراحی کرد (به تمهای عایشه یا مالک اشتر توجه کنید)
«بوعلی سینا» یکی دیگر از آثار ماندگار فخرالدینی است که برای نگارش آن به موسیقی خراسان بزرگ نزدیک شد و شنیدنِ صدای دوتارنوازی گمنام بخشی از دستمایهی کار او شد. او برای این کار موسیقیای نوشت که مبینِ حالات بوعلی سینا باشد و برای این موضوع از رباعیاتِ بوعلی سینا بهره گرفت.
فرهاد فخرالدینی مهمترین چهرهای است که هر آنچه ساخته، بدل به بخشی از خاطرهی موسیقایی مردم شده است. او در «روزی روزگاری» یک موسیقی روان و ساده و در عین حال مستحکم نوشت. او وقتی دید که برای تیتراژ یک اسب به این سو و آن سو میرود، موسیقی تیتراژ را با الهام از آن نوشت. این موسیقی متن و تیتراژ فیلم بود که توانست تبدیل به یکی از بهترین مولفههای معرفی این اثر در حوزه محتوایی شود و مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
هزار دستان | آهنگساز : مرتضی حنانه
مرتضی حنانه، تجربههای متفاوتی در آهنگسازی فیلم دارد؛ اما موسیقی فیلم را تنها از دیدگاه اقتصادی و فرصتهایی که برای آزمایش موسیقایی در اختیارش میگذاشت واجد اهمیت میدید. او گاه قطعاتی را که به عنوان موسیقی محض نوشته بود با تغییراتی در فیلمها مورد استفاده قرار میداد، اما هزاردستان داستانِ دیگری داشت؛ موسیقی تیتراژ این سریال که مرتضی حنانه بر اساس پیش درآمدی در آواز اصفهان ساختهی مرتضی نی داود نوشته، حالا به اندازهی خود شاهکار حاتمی در خاطرهها مانده است. آهنگساز بزرگ موسیقی این اثر را در هفت قسمت نوشته و حالوهوای تهران سال ۱۳۲۰ را بهخوبی منتقل میکند. در این موسیقى تمهاى قدیمى و حتا کوچهبازارى و کافهاى دستمایهى کار حنانه بودهاند و هرکدام با واریاسیونهاى مختلف و رنگآمیزىهاى ماهرانه و شخصى حنانه ترکیب شدهاند. این اثر که مردمىترین کار حنانه است، جایگاه ویژهاى در کارهاى او دارد.
آنچه باعث ماندگاری این ملودی زیبا شده، مربوط به هارمونی، سازآرایی، جملهبندی و افزودن جملههای رابط میشود. موسیقی هزاردستان در دورهای از زندگی هنری حنانه پدید آمد که در اوج دوران پختگی خود بود. در این دوره حنانه تجربههای خود را در زمینه هارمونی ویژه خود به کمال رسانده بود و او توانسته به مرور به زبانی شخصی در ارکستراسیون موسیقی ایرانی دست یابد. علاوه بر این؛ در تیتراژ هزاردستان ـ پیشدرآمد اصفهان سازهای کوبهای حضوری موثر و پررنگ دارند.
حنانه اصولا میانهی خوشی با موسیقی ایرانی نداشت و هزار دستان نوعی سنتشکنی در کارهای او به حساب میآید؛ اما در «هزار دستان» به اصرار دوستانش از دو عدد تار بهره گرفته که قسمتهایی را به صورت کنترپوانیک اجرا میکند. در حقیقت حنانه با نوشتن قطعهای بر اساس یک پیش درآمد بسیار معروف اوج توانایی سازبندی و رنگ آمیزیاش را به نمایش میگذارد. موسیقی این اثر اما سببِ اختلافِ حنانه و حاتمی شد؛ کارگردانی فقید آثار موسیقی دیگران را بدون اجازه و اطلاع حنانه در فیلم گنجاند و گفت اگر من لازم بدانم درخت را هم رنگ میکنم و حنانه به طعنه پاسخ داد، شاید مقداری از این رنگها هم روی اسامی آهنگ سازان دیگر رفته و محو کرده و تنها نام حنانه باقی مانده است.»