امیر نادری یکی دیگر از فیلمسازان برخاسته از سرزمین جنوب است. یک آبادانی خونگرم و با استعداد که زمین و زمان را بهم دوخت تا خودش را ثابت کند و سری در بین سرها دربیاورد. نادری با چنگ و دندان فیلم اولش را به سرانجام رساند. او با همان فیلم نشان داد که سینمای ایران صاحب یک کارگردان صاحب سبک شده که آمده خلاف جریان رایج سینمای آن سالها حرکت کند و مسیر تازهای را بپیماید. مسیری که منجر به ساخت آثار ماندگاری چون «تنگنا»، « تنگسیر»، «ساز دهنی» و…. شد. او با این آثار قابهای ماندگار از خود در سینمای ایران به یادگار گذاشت قابهایی که شمایل یک قهرمان دوست داشتنی در آن ثبت شده است.
زکریا هاشمی | ناصر خان | خداحافظ رفیق |1350
«خداحافظ رفیق» اولین ساخته امیر نادری است ، او با سختی فروانی توانست این فیلم را به سرانجام برساند. فیلمی که برای ساختش مجبور میشود حتی از دوستان و آشنایانش پول قرض بگیرد تا آن را به پایان برساند. خداحافظ رفیق را امیر نادری براساس یک پرونده واقعی میسازد. داستان یک خرده خلافکار به نام «ناصر» که تصمیم دارد برای آخرین بار دست به سرقتی بزرگ از یک جواهر فروشی بزند. نادری ، نقش «ناصرخان» را به زکریا هاشمی میسپارد. بازیگری که در کارنامهاش بازی در فیلمهای ضد جریان آن سالها از جمله «شب قوزی» و «خشت و آینه» دیده میشد. او در خداحافظ رفیق ، به اندازه فرصتی که داستان در اختیارش قرار میدهد شمایلی کامل و باور پذیر از ناصر خان میسازد. آدمی که حالا میخواهد برای همیشه بارش را ببند.
سعید راد | علی خوش دست | تنگنا | 1352
سعید راد با «خداحافظ رفیق» معرفی و با «تنگنا» جایگاهش تثبیت در عرصه بازیگری میشود. او با ایفای نقش «علی خوش دست» شمایلی ماندگار از خودش در سینمای ایران به یادگار میگذرد. یک قهرمان زخمی و تنها، که در کلان شهر تهران سرگردان و بی پناه برای نجات خودش تلاش میکند. تنگنا پر است از تلخی و سیاهی که قهرمانش را در خود میبلعد. قهرمانی که آنقدر گرفتار بدبختیها و آشفتگیهایش است که حتی توان طغیان کردن هم ندارد. علی خوش دست یکی از همان آدمهای کوچه پس کوچههای جنوب شهر است که مردم هر روز او را کنارخودشان میبینند. قهرمانی که جامعه تاب و توانش را بریده و حتی نای نفس کشیدن هم ندارد. او آینهای است از خود مردان به بن بست رسیده آن روزگار که سعید راد نقش آفرینی آن سنگ تمام گذاشته است.
بهروز وثوقی| زائر محمد | تنگسیر | 1352
امیر نادری با دو فیلم اولش نشان داد که آدم جاه طلبی است و براساس همین خصلت هم تصمیم میگیرد تا در سومین تجربه فیلمسازیاش به سراغ رمان گردن کلفتی به نام «تنگسیر» نوشته صادق چوبک برود. نادری، اینبار به سراغ سوپر استار آن سالها یعنی بهروز وثوقی میرود تا رادی «زائر محمد تنگسیر» را برتن او بپوشاند. وثوقی که خوب میدانست بازهم صاحب یک شاه نقش شده، با یک بازی استاندارد شمایلی ماندگار از زائر محمد ساخت. زائر محمد ، به نوعی همان قیصر بود که قصد دارد خودش یک تنه مجری عدالت باشد. اما او با قیصر یک تفاوت بزرگ دارد در نیمه اول مردی سازشکار است و در ادامه دست به طغیان میزند. وثوقی با یک بازی کنترل شده هر دو وجه این کاراکتر را به باور مخاطب مینشاند.
مسعود گودرزی | امیرو | سازدهنی | 1352
«ساز دهنی» یکی از فیلمهای ماندگار کانون پرورش فکری کودکان است. امیرنادری اینجا فارغ از همه معادلات سینمای تجاری، با فراغ بال در بستر سینمای مورد علاقهاش به روایت قصهای جذاب میپردازد. او دوربینش را به دل سرزمین زادگاهش میبرد و در آنجا روای قصه پسر بچهای به نام «امیرو» میشود. یک تپل دوست داشتنی که به عشق یک ساز دهنی توسط پسر بچهای هم سن وسال خود استثمار میشود. خون قهرمانهای فیلمهای امیر نادری در رگهای امیرو هم جاری است. او تا یک جایی در برابر قدرت کرنش میکند و همراهش است، اما به یکباره دست به طغیان میزند و به رهایی میرسد. تصویر امیرو با آن هیبت دوست داشتنی و عطش او برای ساز زدن از قابهای ماندگار سینمای ایران است.
سعید راد | علی دست طلایی | ساخت ایران | 1357
«ساخت ایران» نخستین فیلم امیرنادری است که در خارج از ایران و در کشور امریکا آن را جلوی دوربین میبرد. فیلمی که شاید همین تغییر مختصات جغرافیایی موجب میشود تا آنطوریکه باید از کار درنیاید، ساخت ایران انگار دنبالهای است بر زندگی علی خوش دست «تنگنا». نادری دست او را میگیرد و از دل کوچه پس کوچههای جنوب شهر میبرد به قلب خیابانهای نیوریوک. قهرمان او جلای وطن میکند تا در ینگه دنیا به همه آرزوهایش که همان قهرمانی در رینگ بوکس است ، برسد. سعید راد دقیقا در همین مسیر گام برمیدارد تا مخاطب به این باور برسد که علی دست طلایی، همان علی خوش دست تنگنا ست که حالا در موقعیتی متفاوت با اتفاقات پیرامونش روبه رو میشود. او در اینجا هم دست به طغیان میزند.
مجید نیرومند | امیرو | دونده | 1362
امیر نادری در دوران جدید سینمای ایران ، به سمت سینمای مورد علاقهاش میآید. سینمایی ضد قصه و کم دیالوگ که در آن خبری از بازیگر حرفهای و سوپر استار نیست. در این سینما همه چیز در تصاویر و قابهای زیبا خلاصه میشود و از همین روست که در دونده کلکسیونی از این قابهای جذاب را میبینیم. قابهایی که تبدیل به بخشی از هویت بصری سینمای ایران میشوند. قهرمان دونده هم پسر بچهای است به نام «امیرو» که در پی رسیدن به خواستههایش دائم در حال دویدن است. او میدود تا بتواند خود را از دنیایی که استثمارش کرده، نجات دهد. امیرو با آن فریادها و دویدنهای بی پایانش به یک شمایل در تاریخ سینمای ایران تیدیل میشود .